اگر #شهردار_تهران مسئول#معدن_یورت شهرستان #آزادشهر بود دولت#تدبیر_و_امید و $رسانه های وابسته و البته رسانه های منتقد و جناح مخالف تحقیق و دادخواهی و #مطالبهحقوق #کارگران را تا چند هفته به خبر اول کشور تبدیل میکرد. مانند آنچه برای #پلاسکو کرد.

اما #مستضعفین جایی در دایره دغدغه های مدیران و#تکنوکرات های جریان غربگرا چه #کارگزاران چه#اصلاح_طلب و حتی #اصولگرایان و رسانه های وابسته نداشته اند.

سیاست های لیبرالی اقتصادی دولتهای پس از جنگ با واردات گسترده و خام فروشی و صنعتی زدایی از اقتصاد کشور نه میلیون کارگر را به زیر خط فقر برده اند.در کنار رکورد های #بیکاری و بدهی که در تاریخ ایران بی سابقه است. 
حوادث و شورش های مشابه و گستره تری در آخرین سال دولت #هاشمی و مدیریت تکنوکراتهای#کارگزاران_سازندگی رخ داد.در پی اجرای بسته سیاستهای ترجمه ای از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تحت عنوان #تعدیل_اقتصادی با واردات گسترده و حرکت بسمت اقتصاد آزاد تورم به چهل و نه درصد میرسد و شورش های مردمی در چندشهر ایران(مشهد قزوین اراک اسلامشهر و...) رخ داد که سرکوب امنیتی شد.
اینار هم همان وزرا بر سر کار هستند و سال آخر دولت است و کارگران و تولیدکنندگان عزا گرفته اند.

ماشین حامل ربیس دولت این بار هم از بین کارگران گریخت و به شمال شهر تهران پناه برد تا برای آنها و#طبقه_متوسط شهری کلان شهرها از اقدامات دولت در ازادسازی اینترنت و مبارزه برای لغو کنسرتها و فیلترینگ میگوید و دولت حداقلی و خصوصی سازی و پیوستن به اقتصاد #نئولیبرال جهانی و تعامل با قدرتهای جهان و... بگوید.

مشت و لگدی که نثار خودرو رییس غربگراترین و نئولیبرال ترین و تکنوکراترین و صریح ترین دولت پس از انقلاب شد در واقع مشت و لگدی بود بر نسخه ها و کتابها و متونی که در دانشگاهای کشور بعنوان نسخه #توسعهآموزش داده میشود. مشت و لگد بر علوم انسانی ترجمه ای و مطلق پنداشته شده در دانشگاه ها.
مشت و لگد بود بر ظلم اقتصاد لیبرال سرمایه داری که بر طبقات جامعه بویژه کارگران اعمال میکند.
مشت و لگد بر تربیت یافتگان شرق و غرب که نه تنها کارگران و مستضعفین را که #انقلاب_اسلامی پس از چهار دهه هنوز از آنها خلاصی ندارد.