۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۵۷ ب.ظ یاسین کیانی
اندر تفاوت "نا"  و "هم" (به مناسبت سالگرد شهادت شهید محمد باقر صدر)

اندر تفاوت "نا" و "هم" (به مناسبت سالگرد شهادت شهید محمد باقر صدر)

استاد اقتصاد از آنهایی بود که به دنیا می آیند تا استاد اقتصاد بشوند یا مثلا متصدی امور مالیاتی  یا نهایتش دبیر جغرافیا. موهایش تا نزدیک فرق، ریخته بود.عینک گردش را میگذاشت نوک بینی عقابی و از بالای فریم زل می زد به ما. آنقدرها پیر نبود اما کمرش خرده انحنایی داشت و دست های استخوانی اش توی آستین کت گشاد گم می شدند.میخواستیم یک کم روی انگلیسی اش کار کنیم و بعد زنگ بزنیم کمپانی دیزنی بگوییم اگر خواستند دوباره از سرود کریسمس دیکنز اقتباس بسازند و بازیگر اسکروچ کم داشتند خبرمان کنند.

ظهر بود.اسپیلت کلاس کار نمی کرد و ما داشتیم عرق ریزان و خواب آلود به استادی نگاه می کردیم که تازه نطقش باز شده بود و خیال هم نداشت حالا حالا ها کلاس را تمام کند انگار. از بازار آزاد می گفت و دست پنهان مارکت و اقتصاد نئوکلاسیک و میلتون فریدمن و مکتب شیکاگو و اینطور حرفها. بلند شده بود دور کلاس راه می رفت و دستش را توی هوا تکان میداد و چشمهایش  برق می زد وقتی ناز و نعمت کشورهای کاپیتالیست یادش می آمد و صورتش سرخ می شد وقتی حرف به کوته فکرانی می رسید که توی چهارده قرن پیش دنبال علم اقتصاد می گردند.

نمی دانم غیرت دینی مان به جوش آمده بود یا گرمای سر ظهر رفته بود روی اعصابمان. اما یادم هست چه طور رگ گردنی شدیم و پریدیم وسط حرفش و شروع کردیم به تعریف کردن هر چه کتاب و مقاله و مستند ضد سرمایه داری که به عمرمان خوانده و دیده بودیم. از برده داری و تاریخ ننگین و خونبارش آمدیم تا تسخیر وال استریت و بحران اقتصاد جهانی و از توزیع ناعادلانه ی ثروت گفتیم تا ازخودبیگانگی نیروی کار. صدایمان همین طور می رفت بالاتر و صورت استاد همینطور قرمز تر می شد. نطقمان را که فاتحانه تمام کردیم، نگاه تمسخرآمیزی انداخت بهمان. گفت: گیریم همه ی اینها درست باشد. بعدش چی؟ گیریم همین الان کل کتاب های اقتصاد فرنگی ها را سوزاندیم. جایش چی دارید بهمان بدهید؟مدل اقتصادی جایگزینتان کجاست؟ کجا تئوریزه شده؟ کی تجربه اش کرده؟

 این ها را گفت و بعد دست به سینه ایستاد وسط کلاس و منتظر شد جوابش را بدهیم. چیزی نداشتیم که بگوییم. این که چرا «آنها» بدند را فوت آب بودیم اما نمی دانستیم چطور می شود مثل آنها نبود. بین آنهمه کتاب و مقاله و مستندی که حفظ بودیم گشتیم دنبال دو خط راه حل، دنبال دو جمله چه باید کرد؟ دنبال دو صفحه بعدش چی؟ بین آنهمه «آنها» گشتیم دنبال یک جلد «ما». نبود که نبود انگار.

ادامه مطلب...
۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۵۷ ۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
یاسین کیانی
دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۰ ب.ظ جهان تیغ
برخورد فقر با خانواده های سیستانی باز هم کشته داد!

برخورد فقر با خانواده های سیستانی باز هم کشته داد!

خبری ک امروز از سیستان در اخبار ملی و استانی مخابره شد.دو موتور در هیرمند سیستان برخورد کردند و پنج نفر فوت شدند. سه نفر کودک بودند.
چهار ماهه.
دوساله.
چهارساله.
در شبکه هامون و تعداد محدودی از رسانه هایی که این خبر را منعکس کردند علت حادثه چنین بیان شد. عدم رعایت نکات ایمنی.کلاه ایمنی.سرعت غیر مجاز.گواهینامه.چراغ خطر و کلن همان عللی ک همیشه موتور سوارها را به رعایتش توصیه میکنن.برای نمونه :
"عدم توجه به نکات ایمنی به ویژه نداشتن کلاه ایمنی و حتی نداشتن چراغ مناسب و عدم رعایت قوانین رانندگی از قبیل سرعت غیرمجاز در بیشتر مواقع بلای جان موتور سوران می شود که در این راستا شایسته است موتور سیکلت سواران با رعایت موارد فوق از جان خود و همراهانشان به شایستگی محافظت کنند."

اما این خبر را میتوان اینگونه هم تفسیر کرد. که دو موتور برخورد نکردند بلکه دو خانواده بهم برخورد کردند و از بین رفتند. آنهم بدلیل فقر. دو خانواده فقیر سیستانی بهم برخورد کردند و از بین رفتند.دو خانواده و زندگی نوپا در لحظه ای متلاشی و از بین رفتند.با همه امیدها و آرزوها برای زندگی و آینده بمانند هر خانواده ایرانی با وجود همه رنج ها و سختی ها.اما این زندگی در رنج این بار به مرگ منتهی شد.مرگ کل خانواده و محو شدن از صفحه روزگار.
اگر پدر مجبور نبود کودکان خردسال و مادر رو سوار بر ترک موتور نمیکرد. اگر اندکی پولدارتر بود. کار و شغل مناسبی میداشت حتمن برای آنها ماشین تهیه میکرد.شغل و کاری که در سیستان بحران زده نابود شده.و 16 سال از وقوع این بحران گذشته است و فقط بر شدت مهاجرت افزوده می شود و بر شدت فقر ساکنین در منطقه افزوده میشود.فقط افرادی سرپا هستند که کارمند دولتند و نفت عسلویه و خوزستان روزی رسان آنهاست نه طبیعت خشک شده منطقه.کشاورز و صیاد باید برای زنده ماندن در دخمه های خود دعا کنند.

ادامه مطلب...
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۰ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
جهان تیغ
دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ق.ظ بهزاد کمالی
وحدت کلمه

وحدت کلمه

داستان پیر مرد در حال مرگ و فرزندانش و چوب هایی که به آنها داد تا بشکنند و از این کار درس اتحاد به فرزندان داد را همه به خوبی می دانیم. اما سوال این است که چه می شود که ما در صحنه عمل به دانسته هایمان نا موفق هستیم؟

به نظر می رسد بخش اعظم آن به فراموشی انسان ها باز می گردد. عده ای از بزرگان معتقدند که کلمه انسان از نسیان و فراموشی حاصل می شود؛ لذا انسان نیاز دارد به یادآوری و تذکر مجدد و پی در پی و نباید از این موضوع ناراحت شود.

در این متن به زعم خود تلاش می کنم برخی حقایق فراموش شده را یادآوری کنم.

ادامه مطلب...
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۴۹ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
بهزاد کمالی