واکاوی علل حاشیه نشینی در چابهار به بهانه آتش سوزی محله کپرنشین «جنگلوک»

قربانیان تقدم توسعه بر عدالت

قربانیان تقدم توسعه بر عدالت
آیا پس از سه دهه اجرای سیاستهای نئولیبرالی برای مناطق محروم و ظهور نتایج انها زمان توقف و بازنگری در آنها فرانرسیده است؟

در 18 اردیبهشت محله کپرنشین «جنگلوک» در چابهار در استان سیستان و بلوچستان در آتش سوخت و محل زندگی 30 خانواده از بین رفت. ساعاتی بعد اولین عکس ها و کلیپ ها در فضای مجازی منتشر شد و توجه بخشی از کاربران فضای مجازی را برانگیخت اما در رسانه های رسمی و سراسری تحت شعاع اخبار زلزله تهران قرار گرفت و انعکاس چندانی نیافت. برای برخی از حاشیه نشینان چابهار این پایان زندگی زاغه نشینی و محقر انها بود و چشم امید به یاری مردم و نهادها دارند؛ اما زندگی زاغه نشینان چابهار با انواع رنج عجین است.


چندی قبل نیز کپرنشنان و حاشیه نشینان شهر چابهار طی بارندگی ها و سیل در منطقه متحمل خسارت های بسیاری شدند و بسیاری اندک زندگی محقر خود را از دست داند. در باقی اوقات سال نیز زندگی روزمره مردم این مناطق در نبود امکانات اولیه زندگی مانند برق، بهداشت، مدرسه و آب لوله کشی و مسکن مناسسب در هوای شرجی و گرمای طاقت فرسا بلوچستان به تقلا برای زده ماندن تنزل پیدا کرده است.

 


با واکاوی علل حاشیه شنینی در چابهار به عنوان رکوردار حاشیه نشینی از نظر نسبت جمعیت در کشور میتوان به آسیب های نسخه های توسعه اقتصادی در سطح ملی و محلی طی سه دهه اخیر پی برد. وضعیت چابهار اسطوره و واهی بودن برخی ایده ها سرمایه سالار و سیاستهای اقتصادی را عیان میکند. سیاستهای که امروز پس از سه دهه از سال 68 تاکنون در قابل بسته اقتصادی نئولیبرالی تعدیل ساختاری در سطح ملی و منطقه ای بویژه مناطق محروم اجرا و نتیجه داده است.


 از اصلی ترین این سیاستها و ایده های نئولیبرالی خلق نابرابری و حمایت و فربه سازی اقلیتی از جامعه یعنی سرمایه داران و ثروتمندان است (توسط نظام بانکی با اعطای وام های کلان و نظام مالیاتی با اعطای معافیت ها کلان مالی) تا از فعالیت اقتصادی و پی گیری منفعت شخصی آنها سایر طبقات جامعه و منطقه متنفع شوند ایده ای که در ادبیات اقتصادی بازارآزاد ایده فروبارش یا ایده سریز و اقتصاد ریزه خواری گفته می شود؛ یعنی مردم ریزه خوار سفره رنگین سرمایه داران خواهند بود. ایده ای که هم در سطح ملی با توجه به امار های فقر و بیکاری شکست خورده و هم در سطوح منطقه ای چون چابهار پس از سه دهه اجرا شکست ان واضح هست.


منطقه آزاد چابهار علی رغم معافیت مالیاتی برای سرمایه داران و لغو قانون کار برای کارگران فقط در مرحله انباشت سرمایه و ثروت فعال است و بازتوزیع و سرریزی به نفع عام مردم منطقه نداشته است. لذا بازنگری و تجدید نظر جدی در این سیاستها را می طلبد.


چابهار در حالی رکوردار حاشیه نشینی و شاخص های فقر و محرومیت است که دارای مزیتهای اقتصادی بی همتایی در کشور است. چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران و تنها بندر تجاری ایران در خارج از تنگه هرمز - نقطه اتصال کریدور شرق ایران به آب‌های آزاد، از مهمترین بنادر دنیا به لحاظ موقعیت استراتژیک، موقعیت جغرافیایی راهبردی در کنار آبراه های بین المللی، نزدیکی به خطوط بین المللی کشتیرانی، دسترسی آسان به مواد معدنی گوناگون و مصالح ساختمانی و معادن، نزدیکی به کشورهای پر جمعیت در حال رشد در جنوب آسیا، نزدیکی به بازارهای آسیای میانه و اقغانستان و واقع شدن در امن ترین و نزدیک ترین مسیر به بازارهای جهانی یعنی شبه قاره هند منطقه ای مناسب برای تجارت و صادرات و ظرفیت های گردشگری منحصربفردی است.

 


اما کم توجهی به زیرساختهای آموزشی بهداشتی ترانزیتی منطقه و بودجه ریزی قطره چکانی آنها و اولیت بخشی به حمایت از سرمایه داران تجاری، صنایع سنگین و سرمایه بر و کم اشتغال جهت استقرار در منطقه افق محرومیت زدایی از منطقه را روشن نشان نمی دهد.


حالا حاشینه نشینان و وضعیت محرومیت شهر چابهار نمادی از شکست توسعه اقتصادی نولیبرال و رویاهای دمیده شده در دوران سازندگی در کشور هستند. چابهار از اولین مناطق آزاد اقتصادی کشور بود که در سال 73 تاسیس شد و در کنار سایر سیاستهای اقتصادی تجویزی تکنوکراتهای دولت سازندگی مانند آزادسازی و خصوصی سازی و معافیت های مالیاتی برای اغنیا قرار بود رشد و رفاه اقتصادی برای مردم به ارمغان بیاورد ولی این سیاستهای جمگی در سطح کلان و ملی شکست خورد و مناطق آزاد نیز به سکوی واردات و جولان سرمایه داران تجاری مرکزنشین بدل شد و برای مردم منطقه عایدی جز کارگری بدون مشمولیت قانون کار برای اندکی نداشت. حداقل حقوقی که با تورم ناشی از ازادسازی غارت می شود.


حالا چابهار به رتبه اول حاشیه نشینی کشور از نظر نسبت جمعیتی تبدیل شده است و هفتاد درصد مردم حاشیه نشین هستند. حالا چابهار رکوردار کمترین سرانه آموزشی کشور و کمترین سرانه تخت بیمارستانی کشور و شاخص دسترسی مردم روستایی و شهری این شهرستان به شبکه حدود 21 درصد است (نه به صورت دائمی و بلکه جیره‌بندی)؛ این یعنی بندرچابهار علی‌رقم اهمیت راهبردیش، محروم‌ترین شهر و نقطه جمعیتی ایران در دسترسی به شبکه آب است.


با این وجود توسعه منطقه هنوز به نحوی در دستور کار است که امید چندانی به ریشه کنی فقر و محرومیت در منطقه نمی کند. در دولت تدبیر و امید سرمایه گذاری هنگفتی برای ایجاد صنایع سنگین چون فولاد و پتروشیمی انجام شده است و قرار است چابهار قطب سوم پتروشیمی پس از عسلویه و ماهشهر البته با سرمایه گزاری بخش خصوصی باشد. همچنین طرح اتتقال اب دریای عمان به مشهد توسط بخش خصوصی و وام 3 میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی انجام شود. طرح های اب و نان داری که سودش به جیب اقلیتی سرمایه دار شرکتی مرکز نشین می رود و اشتغال زایی بسیار پایین علی رغم هزینه اقتصادی سنگین دارد.

 


همه این هزینه های هنگفت و توسعه صنایع سنگین و سرمایه بر در حالی است که مردم منطقه از ضروریات توسعه و عدالت اجتماعی محروم هستند. حاشیه نشینان چابهار محصول تقدم توسعه بر عدالت هستند. آنهم توسعه خصوصی شده که درامد و سود اقتصادی برای دولت هم ندارند و سودش به جیب بخش خصوصی و خصولتی می رود. عدم سرمایه گذاری کافی دولت در آموزش و پرورش و کمبود بحرانی کلاس و معلم و وضعیت مشابه در بهداشت و درمان و دسترسی به آب لوله کشی و برق و جاده مناسب باعث بازتولید فقر در منطقه شده است. حاصل این عدم سرمایه گذاری ها برای رفع نابرابری ها و عدم دسترسی ها به ضروریات زندگی فقری که در جمعیت حاشیه نشین منطقه خود را نشان میدهد.


شبکه علل ایجاد و رشد حاشیه نشینی در این استان نمودی از شبکه ای از سومدیریت ها مکمل با سیاست های فقرزا و نابرابر ساز نئولببرالی سرمایه سالار بوده است. در ادامه برخی علل انسانی ناشی از اهمال، سومدیریت ها و حتی فسادهای منتج به رشد حاشیه نشینی در منطقه را مرور میکنیم.


در حالی که تصویر رسانه ای سیستان و بلوچستان و کلام مسولین ملی و منطقه ای درگیر در تنش ابی شدید و اقلیم خشک است و فقر منطقه بیشتر به علل اقلیمی چون خشکسالی در منطقه نسبت داده میشود عوامل انسانی و تحمیلی سومدیریت ها نیز پر رنگ است. در واقع در سیستان و بلوچستان دو نوع خشکسالی داریم: طبیعی و تحمیلی!


در منطقه سیستان خشکسالی تحمیلی ناشی از عدم احقاق حقابه ایران از سوی افغانستان و در بلوچستان خشکسالی تحمیلی ناشی از احداث سد بر روی رودخانه های منطقه بدون تکمیل شبکه پایین دست و توزیع اب. از جمله این سد ها، سد زیردان است. خود سد زیردان سال 1390 به بهره‌برداری رسیده اما پروژه آبرسانی و شبکه‌دار کردن 100 هزار نفر جمعیت روستایی بی‌آب در پایین‌دستش شبکه‌ توزیع تاکنون که بیش از 13 سال از اغاز پروژه می گذرد هنوز به‌بهره‌برداری نرسیده است. این بی آبی تحمیلی باعث مهاجرت مردم به حاشیه چایهار شده است. سد دیگر منطقه بلوچستان سد پیشین است که وجود گذشت 24 سال از ساخت سد شبکه توزیع اب ان به 94 هزار نفر جمعیت روستایی پایین دست ان به تازگی کلنگ زنی شده و هنوز پیشرفت فیزیکی چندانی ندارد. تنها آب‌شیرین کن دولتی در کنارک 28 هزارمترمکعب ظرفیت دارد که نه تنها کفاف شهر چابهار را نمی کند که 40 درصد از آب آبشیرین کن به‌دلیل فرسوده بودن لوله‌ها در مسیر هدر می‌رود.
 این سدسازی ها بدون عدم تکمیل پروژه های توزیع اب در پایین دست انها علاوه بر خشکسالی تحمیلی و تحمیل مشقت در تهیه اب به مردم، در زمستان 98 بهای سنگینی دیگری برای مردم داشت و خسارات زیادی به مردم وارد کرد. به گزارش ایرنا پر بودن سد ها و عدم رهاسازی اب از علل عمده وقوع سیل بزرگ بلوچستان نیز بود.

 


علاوه بر اهمال و سومدیریت، فساد نیز در وقوع خشکسالی تحمیلی در منطقه نیز مزید بر علت است. در این وضعیت بغرنج مردم منطقه، اخبار فساد توامان مدیران دولتی و مدیران شرکتهای پیمانکار خصوصی و ارتزاق انها از زجر مردم مستضعف منطقه بسیار دردناک است. در تاریخ 5 اردیبهشت 99 دادستان سیستان و بلوچستان حجت الاسلام والمسلمین علی موحدی راد از بازداشت مدیر عامل سابق شرکت آب و فاضلاب روستایی استان سیستان و بلوچستان به همراه 3 نفر از کارمندان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان و ۷ نفر مدیران شرکت‌های خصوصی طرف قرارداد با شرکت آب و فاضلاب روستایی خبر داد. در واقع مردم بلوچستان قربانی و مهاجرت و حاشیه نشینی آنها در چابهار از نتایج خصوصی سازی تامین آب و برون سپاری و کاهش نظارت ها است.
از علل عمده دیگر رشد حاشیه نشینی وجود منطقه آزاد تجاری همچون کورسوی امیدی در منطقه برای کار و اشتغال است که در کنار زیرساختهای ضعیف روستایی در منطقه باعث جذب و مهاجرت مردم شده است.


عین‌الدین سعیدی رئیس شورای اسلامی شهرستان چابهار می‌گوید: روستانشینان چابهار و دشتیاری که بخشی از آن‌ها هم در مناطق مرزی ایران و پاکستان سکونت دارند با بسته شدن مرز ریمدان و هم‌چنین از دست رفتن زمین‌ها و دام‌هایشان در خشکسالی 20 ساله بلوچستان، به‌خاطر جذابیت‌های اقتصادی کاذبی که به‌واسطه منطقه آزاد و برخی شرکت‌ها و نهادها در چابهار ایجاد شده؛ نه‌تنها از روستاهای چابهار بلکه از کل روستاهای بلوچستان به‌امید یافتن کار و زندگی بهتر به چابهار مهاجرت می‌کنند.


عبدالواحد بزرگ‌‌زاده امام جمعه موقت اهل‌سنت چابهار می‌گوید: برخی مسئولین به‌جای عمل کردن به وظایف تنها شعار می‌دهند امروز در چابهار با وجود منطقه آزاد مهاجرت‌های غیرقابل پیش‌بینی از نقاط مختلف کشور اتفاق افتاده است به‌طوری که سرمایه‌داران با ورود به چابهار با استفاده از موقعیت خوب منطقه کسب درآمد کرده‌اند و مراکز اصلی شهر را در اختیار گرفته‌اند به‌طوری که مهاجران روستاهای چابهار به‌دلیل بضاعت کم در حاشیه شهر اسکان یافته و با حداقل امکانات یا بدون تجهیزات معیشتی زندگی می‌کنند. مشاهده نشده است که منطقه آزاد کمک‌رسانی قابل ملاحظه‌ای به حاشیه‌نشینان کند به‌طوری که در حال حاضر مردم بومی چابهار با مشکلات بیکاری و فقر دسته و پنجه نرم می‌کنند و این‌ها همه تبعات وجود منطقه آزاد چابهار است که مدیر عامل مربوطه باید پاسخگو باشد.


حجت‌الاسلام سیدمحمد موسوی امام جمعه چابهار هم می‌گوید: منطقه آزاد مسئول اول و آخر این فاصله طبقاتی تأسف‎باری است که در چابهار حاکم شده است، در حالی که کنار فنس منطقه آزاد صدها نفر حاشیه‌نشین زندگی می‌کنند، هرروز به‌بهانه‌های مختلف همایش‌های کذایی میلیاردی می‌گیرند و کاروان‌های خودرو جلوی این مردم محتاج به نان شب جولان می‌دهند. منطقه آزاد نه‌تنها کاری برای حاشیه‌نشینی نمی‌کند بلکه جلوی چشم این مردمِ محروم با همایش‌های میلیاردی ریخت‌وپاش می‌کند و نمک بر زخم این مردم رنج‌دیده می‌ریزد.


ایشان با اشاره به این موضوع که حاشیه نشینی در چابهار با سایر کشور متفاوت است و بیشتر زمین خواری است می افزاید: « زمین خواران افراد فقیر و فاقد شناسنامه را اجیر می‌کنند و از آنان می‌خواهند بر روی زمین‌های مورد نظر آن‌ها زندگی کنند.»


در این پاسخ به این انتقادها عبدالرحیم کردی مدیرعامل سازمان منطقه آزاد چابهار در پاسخ به انتقادات می‌گوید: پدیده حاشیه‌نشینی یک پدیده شهری است که متأثر و خروجی فرآیندهای توسعه است، این‌که مستقیماً وجود منطقه آزاد و فعالیت‌های منطقه آزاد را دلیل حاشیه‌نشینی بدانیم کاملاً یکجانبه و تک‌بعدی است و به‌نظرم یک قضاوت تخصصی نیست. همچنین ایشان از احداث 13 مدرسه در مناطق روستایی و حاشیه چابهار با منابع منطقه آزاد، خرید دستگاه آنژیوگرافی تنها بیمارستان و زمین رایگان بیمارستان 540 تختخوابی در محدوده منطقه در اختیار وزارت بهداشت خبر دادند.


اقداماتی که با توجه به گسترده محرومیت ها و نیازهای منطقه واضحا کافی نیست و ریشه کنی فقر در منطقه بعنوان شرط برچیدن حاشیه نشینی در چابهار و سایر شهرهای ایران مهار شبکه علل مولد ان است. مهار سیاستهای نابرابرساز و فقززا نئولیبرالی در سطح کلان و ملی اعم از مهار خصوصی سازی که منجر به کاهش سهم دولت در درامد ملی شده است و در نتیجه عدم توان تامین تخصیص بودجه برای تکمیل زیرساختهای توسعه انسانی و اقتصادی (آموزش، سلامت، آب، جاده و...) و مهار شوک درمانی ها و آزادسازی های منتج به رهاسازی تورم های غارتگر به سمت مردم بویژه اقشار فرودست و مناطق محروم و روستایی (سیستان و بلوچستان رتبه دو تورم کشور)، لغو معافیت های مالیاتی مناطق آزاد، لغو ملغی بودن قانون کار در مناطق آزاد که باعث بیگاری و شاغلان فقیر در منطقه است و نیز مهار توسعه نامتوزان صنایع سنگین و سرمایه بر با اشتغال اندک و حمایت و توسعه صنایع کاربر و خرد و متوسط با رویکرد تعاونی با اشتغال زایی بالا و نیز مهار علل محلی چون فساد مدیران و شرکتهای خصوصی، زمین خواری با تقویت نظارت ها و بازرسی ها تاخصیص سهم اجتماعی به شهر چابهار از اعتبارات طرح های توسعه سواحل مکران، تامین اعتبار ویژه طرح های ابرسانی منطقه و...همه و همه در کنار هم چرخه فرانیده فقر و حاشیه نشینی را میتواند متوقف کند.


. این امر منوط به بازپس گیری و آزادسازی نهاد دولت و مجلس و رسانه از اندیشه های نئولیبرالی برای توسعه اقتصادی و قطع پیوندهای سرمایه و حکمرانی و قانون گذاری در این نهادها و اراده سیاسی به بازگشت به توسعه مبتنی بر قانون اساسی و آرمان بسط حداکثری عدالت اجتماعی انقلاب اسلامی با آگاهی عمومی و مطالبه همگانی و رصد و فشار رسانه ای است.