اقتصادسیاسی ترور شهید سلیمانی 

مروری بر بستر های داخلی به شهادت رسیدن سردار سلیمانی

شهادت سردار کم نظیر اسلام و انقلاب اسلامی را به امام زمان(عج) رهبر فرزانه انقلاب و مردم ایران تسلیت عرض می کنم.شهادت سردار سلیمانی و نقش بی مانند ایشان در تامین امنیت و اقتدار کشور و جبهه مقاومت دارای انچنان اهمیتی است که هم تببین چایگاه و فعالیتها و دامنه تاثیر ایشان و هم چرایی و نیز تبعات شهادت ایشان نیازمند تبین و تحلیل گسترده کارشناسان است.این یادداشت در پی بررسی و واکاوی بستر های داخلی و زمینه ساز شهادت ایشان از منظر اقتصادسیاسی است.از دست دادن سرمایه ای بی مانندی چون سردار سلیمانی برای نظام اسلامی و جهان اسلام با حمله مستقیم نظامی امریکا انچنان سنگین است که هر علت داخلی و بستر ساز ان باید سریعا و در فوریت شناسایی و مهار شود و نیز زنگ هشداری است برای نظام اسلامی که برخی سیاستها دارای محتوا نهفته خطرناک و با تبعات جبران ناپذیر و سنگینی چون شهادت سردار سلیمانی است.البته این تبعات مستقیم نیست و با شبکه از علل و براه انداختن زنجیره از حوادث منجر به چنین حوادث تلخی میشود.

پس از این مقدمه به به بررسی اقتصادسیاسی ایجاد بستر ترور شهید سلیمانی می پردازم.به عقیده و ارزیابی نگارنده شهادت شهید سلیمانی نه در خلا که بستری از زنجیره از وقایع اقتصادی و سیاسی در داخل کشور رخ داد. که مبنا و داده خام ارزیابی و محاسبه و تصمیم امریکا شد. چرا این ترور در سالها و زمانهای دیگری رخ نداد کما اینکه فرصت ان را نیز طی سالها حضور شهید سلیمانی در جبهه مقاومت در لبنان و عراق و سوریه داشته اند. آیا می توان شهادت ایشان را به دیوانگی ترامپ تقلیل داد و امریکا را به دو قسم عاقل و دیوانه یا خوب و معتدل و بد و خشن تقسیم کرد و حتی مبنا سیاست خارچی کشور قرار داد ؟ کما اینکه در برجام و تعامل با دولت اوباما مبنا قرار گرفت و تجربه شد و حتی به تمجید از اوباما جملاتی جون اوباما را مودب و باهوش اظهار شد. آیا میتوان بطور کلی شهادت سردار سلیمانی را به ظهور و بروز دشمنی توسط امریکا و اسراییل و صرفا عوامل خارج کشور تقلیل داد؟ و علل بستر ساز داخلی را نادیده گرفت و انها را کم اهمیت دانست؟

 مبنای محاسباتی( ولو اشتباه )امریکا چه بوده؟ ارزیابی ترامپ و اندیشکده ها امریکایی پیشنهاد دهنده ترور ایشان بر پایه کدام اطلاعات و ارزیابی ها(ولو اشتباه) از شرایط اقتصادی اجتماعی سیاسی داخل کشور بوده است؟ چرا این زمان را مناسب ترین زمان دانستند؟کدام وقایع پالس ها و پیام بصورت غیرمستقیم از شکاف ها و شکنندگی ها و آسیب پذیری کشور و نهایتا منجر به برداشت امریکا برای مهیا بودن شرایط ترور ایشان را ارسال کرده است؟

مسله اساسی شناسایی و تعیین میزان تاثیر و سپس مهار سیاستها و وقایع گرا دهنده ولو بصورت غیرمستقیم و غیرعمد ولی بستر ساز و ماده خام دستگاه محاسباتی امریکا است که ناشی از سومدیریت داخلی است . با ترسیم شبکه علل و زنجیره پیامدها مستقیم و غیرمستقیم و با توجه به تجربه تلخ شهادت سلیمانی درسی تلخ از طیف گسترده و تبعات تصمیات اقتصادی می رسیم و نشانه عمق و شراکت این علل و سیاستها در نتایج و تبعات و چالش ها و تنش های امنیتی و نظامی کشور است چراکه شروع کننده دومینویی از حوادث است که نهایتا به ضربات جبران ناپذیری چون شهادت سردار سلیمانی ( و حوادث مستقیم و غیرمستقیم هفته پس از شهادت )و ایجاد تنش های بی سابقه و حتی وقوع درگیری نظامی است .

بطور کلی شهادت سردار سلیمانی را حاصل قیچی با دوبازو سیاست خارجی و سیات اقتصادی است.هم خوش بینی بیش از اندازه ای که در ارتباط با تعامل با امریکا طی مذاکرات هسته ای از طرف ایرانی شاهد بودیم که گاها انچنان خوش بینی غیرمنطقی میشد که اعتراضات فراوانی را از سوی مردم و نخبگان ایجاد میکرد.عقاید و یش فرض هایی که در تاریخ بعد انقلاب در سطح عالی مسئولین کشوری سابقه نداشته است. از این اظهارات عجیب میتوان به موارد زیر اشاره کرد از جمله مشهور ترین انها سخرانی وزیر امورخارجه در اذر 93 در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی در تالار علامه امینی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران  : آیا فکر کردید آمریکا که می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما می ترسد؟ آیا واقعا به خاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمی آید؟  که شکاف ادراکی از توان ایران و توان امریکا و تحقیر اشکار توان نظامی ایران و بزرگنماای در قدرت و توان امریکا را نشان میداد چیزی که تحت لوای تزریق واقه گرایی و عقلانیت به انقلاب اسلامی انجام می شد.که این عقاید بعنوان پیش فرض و ادراک محاسباتی دستگاه دیپلماسی دولت کشور را در مسیری قرار داد که به مذاکره مستقیم با امریکا با دادن امتیازات فراوان برای لغو تحریم ها (نه حذف ) و نهایتا به برجام ختم شد. و سپس با خروج امریکا از برجام با انفعال و بی عملی ایران در قبال این عمل ادامه پیدا کرد. به عقیده برخی کارشناسان یکی از مسیر های منتهی به شهادت سردار سلیمانی بی عملی و انفعال ایران در قبال خروج امریکا از برجام بود.( مانند اظهارات دکتر موسوی استاد مطالعات منطقه در برنامه جهان آرا مورخه 15 دی :اخبار منتشر شده از جلسات سران امریکا نشان می دهد عدم واکنش ایران به خروج امریکا از برجام انها را به این نتیجه رساند رفتارهای تندتری در برابر ایران انجام دهند) 

 طی سالهای دهه اخیر در امریکا ترور شهید سلیمانی به عنوان مطالبه از دولت امریکا از سوی چهرهای مختلفی مطرح بوده . اظهار نظرهای صریحی چون جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش امریکا در کنگره : چرا آنها را به قتل نرسانیم ؟آنها قریب به هزار امریکایی را کشته اند چرا ما عامدانه آنها را ترور نکنیم؟ نمی گویم که اقدام نظامی انجام دهیم من پیشنهاد می دهم عملیات محرمانه انجام دهیم(نیویورکر 30سپتامبر 2013)

اما ارزیابی ها از میزان انسجام ملی و میران شکاف دولت و ملت و نظام و میزان اقتدار نظامی و آسیب پذیری اقتصادی مانع از عملی کردن این خواسته شوم بوده است.اما همیشه در کمین بودند که با ظهور اولین نشانه های ضعف یا شکاف یا تنش اهداف شوم خود را عملی کنند.مانند تشدید تحریم ها پس از فتنه 88. طی سالها و ادامه سومدیرت های داخلی و سیاستهای اشتباه باعث تغییر و تنزل در این شاخص ها (به جز نظامی) شد و بستر را بطور غیرمستقیم برای شهادت سردار سلیمانی مهیا ساخت.

بستر مهیا کننده دیگر شهادت ایشان سیاستها و تصمیمات اقتصادی در داخل کشور بوده است. طیفی ار سیاستها و وقایع اقتصادی با تبعات اجتماعی فرهنگی سیاسی و امنیتی که .از جدی ترین و نزدیک ترین و شتاب دهنده اقدام امریکا دربه شهادت رساندن ایشان حوادث ابان پس شوک بنزینی که با فاصله کم تر از یک سال از شوک بزرگ ارزی رخ داد.

طبق شواهد از پایه داده ها و ارزیابی و محاسبه و تصمیم ترور حوادث ابان ماه بود . این مطلب پس از ترور شهید سلیمانی در توییت های ترامپ گفته شد او یکی از دلایل به شهادت رساندن ایشان را انتقام خون دو دو گروه معرفی کرده :گروه اول سرباران امریکایی و گروه دوم کشت گان اعتراضات داخل ایران که در ابان 98 رخ داد:

"ژنرال قاسم سلیمانی طی دوره‌ای طولانی هزاران آمریکایی را کشته یا زخمی کرده است و برنامه کشتن خیلی‌های دیگر را هم داشت.. اما گرفتیمش! او مسئول مستقیم و غیرمستقیم مرگ میلیون‌ها نفر بود، از جمله شمار زیادی از معترضان که در خود ایران کشته شدند. ایران نمی‌تواند این را اذعان کند اما او در ایران مورد نفرت بود و از او می‌ترسیدند. ایرانیان  اصلا به اندازه‌ای که رهبرانشان می‌خواهند به جهان نشان بدهند سوگوار نیستند. او باید سال‌ها پیش کشته می‌شد."

در واقع ترامپ خود را نه تنها منتقم سربازان امریکای بلکه منتقم خون ایرانی های کشته شده داخل کشور معرفی نیز میکند.کما اینکه بی بی سی فارسی نیز شهید سلیمانی را عامل سرکوب معرفی میکند و دوگانه قهرمان ملی و عامل سرکوب را بر پایه وقایع ابان 98 را به در مطالب خود به حیله گرانه به اصلاح به پرسش عمومی می گذارد. 

ریشه ناامنی های ابان و شورش ها و اغشاشات گسترده در کشور شوک درمانی نئولیبرالی دولت بود که پیرو سیاستهای حذف یارانه ها و آزادسازی ها قیمتها که از سیاستهای اصلی بسته سیاستی تعدیل ساختاری است اجرا شد. تعدیل ساختاری بیش از سه دهه است در کشور توسط دولتهای متوالی اجرا میشود و از شورش های دهه هفتاد دوران سازندگی تا شورش های دهه هشتاد و فتنه 88 که شورش طبقه مرفه جدید برامده از دل سیاستهای نابرابر ساز بازسازی با محوریت تعدیل ساختاری دولت هاشمی و خاتمی بود تا اعتراضات 96 و 98 که برامده از سیاستهای خشن شوکدرمانی نئولیبرالی را به کشور تحمیل کرده است. سیاستهای نولیبرالیستی که به تجربه جهانی از دهه هشتاد میلادی در امریکای لاتین و جنوبی تا فرانسه 2018با شورش و هرج و مرج و ناامنی اجتماعی و حتی سقوط دولت ها عجین است. ذات این سیاستها نولیبرالی نابرابر ساز ، خشن و شوک آور ، ضدمردمی و بحران افرین است و بشدت مشروعیت نظام های اجرا کننده را در ذهن مردم مخدوش میکند.و سرمایه اجتماعی حکومتها را بشدت تنزل میدهد.

بی تردید درس نگرفتن از تجربه جهانی شوک درمانی و ازادسازی و حتی خصوصی سازی ها غیرشفاف (در جهان مانند تجربه خصوصی سازی در روسیه) و بطور خلاصه عدم توجه به تجربه جهانی شکست و تبعات بسته سیاستی تعدیل ساختاری در جهان باعث شده که ایران پساانقلاب با اخذ و اجرا و ماندن در این نسخه منسوخ تجویزی نهادهای سلطه امریکا واقع در واشگتن چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی دچار مشکلات عدیده اقتصادی اجتماعی امنیتی شود و اقتصاد به پاشنه اشیل نظام جمهوری اسلامی تبدیل شود و ده سال دغذغه کانونی و تمرکز بالاترین سطح هدایت و تصمیم گیری در کشور با توجه به نام گذاری های سال اقتصاد و معضلات اقتصادی است.

شهادت سردار سلیمانی دقیقا در زمای صورت گرفت تمامی شاخص های کلیدی اقتصاد و عدالت در بدترین وضع خود در دوران پس از جنگ و حتی پس از انقلاب و حتی برخی در کل سده اخیر هستند. شاخص های ماتند رشد اقتصادی که با منفی ده درصد رکوردار سقوط در جهان است ، میزان تورم پنجاه درصدی و سقوط ارزش پول ملی به یک سوم که رتبه پنجم جهان(احتساب تورم نقطه به تورم ۵۱ درصدی فروردین ۹۸) پس از کشورهای ونزوئلا، زیمباوه، کره شمالی و آرژانتین در رتبه پنجم بالاترین نرخ تورم در جهان ) و در تاریخ اقتصادی کشور بی سابقه است. تورم از ان رو اهمیت دارد که دشمن عدالت است و تورم بالا یعنی خلق نابرابری شدید و ثروت مندی اغنیا و فقیر شدن فقرا و کاهش قدرت خرید مردم و تنگی معشیت و به محاق رفات عدالت و این فشار له کننده تورم به قیمت کوچک شدن سفره مردم و افت تغذیه و کاهش هزینه های سلامت و درمان و خلاصه کاهش کیفیت زندگی و تنگی معشیت که منجر به کاهش سرمایه اجتماعی و مشروعیت نظام و ایجاد حس طرد شدگی و نادیده گرفته شدن و یاس و ناامیدی که با کوچکترین شوک و ضربه ای به معشیت و هزینه های انها چون شوک بنزین به اعتراض خیابانی نیز تبدیل میشود.

ضربت جینی بعنوان شاخص عدالت و توزیع درامد در بالاترین و بدترین میزان خود (0.4132  ) طی دو دهه اخیر رسیده است و در تمامی دو دوره دولت تدبیر و امید روند افزایشی (از 0.37 به 0.4)داشته است. مانور تجمل که با شروع بازسازی نولیبرال در پس ازجنگ از تریبون های رسمی نسخه میشد و امروز به سوهان اعصاب مردم تحت فشار اقتصادی توسط طبقات نوکیسه و مرفه جدید تبدیل شده است.طبقه ای که در میان اقشار مردم بیشترین علاقه را به غرب و لیبرالیسم فرهنگی و مرعوب و علاقه مند به صدای امریکا و انگلیس و مصرف کننده محصولات فرهنگ امریکایی هستند و بی اعتقاد در ضدیت با حکومت دینی و ولایت فقیه و گفتمان انقلاب و جبهه مقاومت و فعالیتهای سپاه قدس در سوریه و عراق هستند .به این وضعیت ، شاخص های بیکاری و هزینه های زندگی و قدرت خرید و میران فقر نسبی و مطلق را هم میتون اضافه کرد تا سال ترور شهید سلیمانی تقارن و همزمانی با بدترین سالها و شاخص های اقتصادی پس از جنگ داشته باشد.

در جمع بندی از وضعیت اقتصادی و شکنندگی توان اقتصادی کشور اظهارات کم سابقه اذرماه 98جهانگیری بدون توجه به تبعات سیاسی رسانه ای و امنیتی ان گرا دهنده بسیار خوبی بعنوان موفقیت تحریم های امریکا در قفل کردن گلوگاه های اقصادی کشور داشت و گویا بجای پیام مقاومت و امید به مردم و دشمن پیام و زمینه چینی برای اماده سازی ضرورت مذاکرات جدید برای افکار عمومی داشت.

این اظهارات کاملا دامنه تاثیر تحریم ها بر مشلات را حداکثری تبین میکند در حالی که از ابتدای دولت تدبیر توسط کارشناسان و رهبر فرزانه انقلاب و حتی پس از شکست برجام به صراحت دولتمران نیز علل عمده مشکلات اقتصادی کشور را داخل مطرح می کردند.

اسحاق جهانگیری در بیست‌وسومین سالروز «روز ملی صادرات» که در سالن اجلاس سران برگزار شد با اشاره به اینکه «هر روز فشار آمریکایی‌ها بر جمهوری اسلامی ایران و فعالان اقتصادی اضافه شده است»، گفت: «مکرر گفته‌ایم که آمریکایی‌ها نتوانسته‌اند صادرات نفت کشور را به صفر برسانند ولی مرتب فشار وارد کرده‌اند و حتی کشورهای دوست ما هم جرات خرید نفت از ما را ندارند و ما برای فروش نفت کشور به روش‌های دیگری متوسل می‌شویم. آمریکایی‌ها مهم‌ترین محصولات صادراتی مثل پتروشیمی را شناسایی کرده‌اند و آنها را در لیست تحریم قرار داده‌اند و حتی مثلا مجموعه فولاد کشور را که برخی نیازهای آن از خارج وارد می‌شود، تحریم کرده‌اند. همچنین کل شرکت‌های حمل‌ونقل دریایی در ارتباط با ایران و همچنین  بیمه‌ها که کشتی‌ها را بیمه می‌کنند، تحریم کرده‌اند و کل نظام بانکی کشور را تحریم کرده‌اند و به‌معنای واقعی تمام گلوگاه‌های فعالیت اقتصادی کشور را در طول یکی، دو سال گذشته بسته‌اند.»این عبارات پس از انتشار، به‌سرعت به تیتر اول رسانه‌های غربی و ضدانقلاب تبدیل شد و آنها با ذوق‌زدگی خاصی «بسته‌بودن همه گلوگاه‌های اقتصادی ایران» را از زبان معاون اول دولت ایران تیتر اول خود کردند.(فرهیختگان12آذر)

در حالی که طبق رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب اظهار ضعف( چه نظامی یا اقتصادی و فرهنگی ) کلید حمله دشمن است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخصوص جنگ تحمیلی بعنوان یک اصل کلیدی فرموده اند: علت شروع جنگ تحمیلی این بود که دشمن بعثی و حامیانش در ما احساس ضعف کردند و اگر از تصرف چندروزه‌ی تهران مطمئن نبودند، قطعاً جنگ را آغاز نمی‌کردند.این، یک قاعده‌ی کلی است که «احساس ضعف موجب تشویق دشمن به حمله خواهد شد»، بنابراین اگر می‌خواهید دشمن را از تهاجم منصرف کنید، باید از نشان دادن احساس ضعف بپرهیزیم و نقاط قوت فراوانی را که در اختیار داریم، آشکار کنیم.اشتباه برخی در چالش بزرگ اقتصادی که کشور اکنون دچار آن است، این بود که در زمینه‌ی اقتصادی اظهار ضعف شد و دشمن دید که اینجا می‌توان فشار آورد و فشار را زیاد کردند.( دیدار دست‌اندرکاران راهیان نور با رهبر انقلاب- ۱۳۹۵/۱۲/۱۶

نولیبرالیسم اقتصادی طیف گستره ای از نتایج و تبعات سنگین اقتصادی و اجتماعی فرهتگی امنیتی و نهایتا نظامی بار اورده است. تبعات نظامی اخرین انها بود که تا قبل از شهادت سردار سلیمانی تجربه نشده بود و عمق بحران افرینی ان را نمایش گذاشت. 

پس از نتایج و شاخص ها و وضعیت بد اقتصادی اعم از تورم، بیکاری، فقر ،ضریب جینی، رشد اقتصادی و فضای کسب و کار و...و تبعات اجتماعی ان چون شیوع طلاق ، بزه کاری ؛ اعتیاد، مهاجرت و حاشیه نشینی و فرهنگی چون فردگرایی و سودپرستی و مصرف گرایی ولنگاری فرهنگی و ابتذال و تجمل و اشرافیت و مادی گرایی و زوال اخلاقی جامعه و نتایج سیاسی چون فتنه 88 و برجام و مذاکره با امریکا و امنیتی چون ابان 98 و 96 و شهادت سردار سلیمانی و مسله درگیری با امریکا بعنوان متاخر ترین نتایج در حوزه نظامی و امنیتی بود که به کشور تحمیل شد. نگارنده مجددا متذکر می شود که قصد بررسی تک عاملیتی و نگاه اقتصاد زده به حوادث ندارد بلکه سعی بر گسترش شبکه علل حوادث دارد. 

تحمیل تحریم های جدید حتی پس از پاسخ نظامی ایران توسط امریکا نشانه ان است که انها در عرصه نظامی توان مقابله و پرداخت هزنیه های جنگ با ایران را ندارند و کماکان اصرار بر جنگ اقتصادی دارند چراکه امید به وضعیت اقتصادی نامطلوب ایجاد شده توسط سیاستهای اقتصادی داخلی تجویزی دولتهای مستقر دارد و تا جایی که حتی ارزیابی انها از وضعیت اقتصادی ایران شکننده و عدم قدرت در وارد شدن در جنگ با امریکا یا پاسخ نظامی با امریکا پس از شهادت ایشان داشت و نیز از نظر سیاسی اجتماعی و انسجام ملی و سرمایه اجتماعی متاثر از فشار اقتصادی که پس از شوک ارزی بسیار تشدید شد و نیز بعد از حوادث ابان ماه شکاف مردم و نظام را بالا ارزیابی کردند و بهترین فرصت برای قطع بازوی توانمند نظام و رهبری در جبهه مقاومت دیدند. 

اما خطای محاسباتی انها بویژه بعد از تشییع تاریخی و باشکوه این شهید والامقام هویدا شد و میزان محبوبیت سردار سلمیانی خارج از تصور انها بود. با توجه به وحدتی و انسجام ملی که در زیر تابوت این شهید و قهرمان ملی صورت گرفت چشم امید انها مجددا اقتصاد خواهد بود. و امید دارند تحریم ها مکمل سیاستهای استعماری نولیبرالی انها باشند و بالاتر از به شهادت رساندن نخبه های نظامی و علمی ما امید به ویروس های امریکایی در سطح فرهنگ و اندیشه و دانش و تصمیم دارند.

لذا خروج امریکا از منطقه بعنوان محتوای انتقام سخت باید ضمیمه به اصلاح سختی در درون و اخراج اندیشه و نسخه های امریکایی توسعه اقتصادی از داخل کشور و از نهادهای تصمیم و قدرت و سواد فنی مدیران و سیاست گذاران و قانون گذاران و دانش دانشگاهیان کشور شود. نئولیبرالیسم اقتصادی امریکایی باید از کشور اخراج شود. فرهنگ پاپ امریکایی و لیبرالیسم فرهنگی باید از کشور اخراج شود. امریکازدایی از فرهنگ و کالاهای فرهنگی و موسیقی ، الگو مصرف و خرید (به حجم مصرف و خرید اپل در کشوز دقت کنیم ) باید قوا پیگیری شود. اما بصورت مصداقی برای امریکازدای از توسعه اقتصادی کشور میتوان به موارد زیر شاره کرد.محتوای اصلی کنار گذاشتن بسته سیاستی نولیبرال تعدیل ساختاری است. و مهار همه اشکال کالایی سازی و بازارسازی نیازهای مردم به عنوان روح نولیبرالیسم امریکایی.

در گام اول مهار بسترهای ایجاد بحرانهای اجتماعی سیاسی امنیتی ناشی از شوک درمانی و ازادسازی ناگهانی باید توسط مجلس منع قانونی و از منظر فقهی با توجه به حرام بودن غافل گیر کردن مومنین و مسلم بودن تحمیل تنگی معشیت پس از امواج تورمی شوک درمانی و ازادسازی قیمتهای کلیدی (ارز و حامل انرژی)شوک درمانی و ازادسازی ناگهانی توسط فقها و حوزه علمیه حرام اعلام شود و اصل بر حفظ ارزش مال و دسترنج مردم و حفظ مالکیت خصوصی و دارایی ها و ارزش درامد و پس انداز انها باشد که طی امواج تورمی پس از شوک به تاراج می رود و سپس عبور از سیاستهای نولیبرالی تعدیل ساختاری و بازگشت به قانون اساسی بعنوان ارکان توسعه اقتصادی و تدوین برنامه توسعه عدالت محور با رویکرد رفع نابرابری ها در تمامی حیطه ها و بازیابی سرمایه اجتماعی با سرمایه گزاری انسانی متوازن و برابر در جغرافیای کشور و کالازدایی از نیازهای اساسی مردم و تقویت رفاه عمومی با خروج از نظریه های بازارازاد .مردم در جمهوری اسلامی باارزش ترین دارایی ان هستند آنچنان که همه عمر مجاهدت سردار بزرگی چون شهید سلیمانی برای امنیت انها و دفاع از کیان جمهوری اسلامی بود. نام و یادش گرامی و راهش در مسیر سربلندی و عزت ایران اسلامی پر رهرو باد تا دولت و ملت بمانند این شهید مبارزه با ظلم و شیاطین عالم ، امریکا را به زیرپا بگذارد.به فرموده رهبر فرزانه انفلاب: علاج مقابله‌ی با این دشمنی هم فقط یک‌چیز است و آن، تکیه‌ی به اقتدار ملی و به توان داخلی ملی و مستحکم کردن هرچه بیشتر ساخت درونىِ کشور [است]. هرچه در این زمینه ما کار بکنیم، کم است.  علاج مشکلات کشور پیمودن راه اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی تکیه به درون. چشم را ندوزیم به دست دیگران؛ ما تواناییم، (28-11-92 بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی