استاد اقتصاد از آنهایی بود که به دنیا می آیند تا استاد اقتصاد بشوند یا مثلا متصدی امور مالیاتی  یا نهایتش دبیر جغرافیا. موهایش تا نزدیک فرق، ریخته بود.عینک گردش را میگذاشت نوک بینی عقابی و از بالای فریم زل می زد به ما. آنقدرها پیر نبود اما کمرش خرده انحنایی داشت و دست های استخوانی اش توی آستین کت گشاد گم می شدند.میخواستیم یک کم روی انگلیسی اش کار کنیم و بعد زنگ بزنیم کمپانی دیزنی بگوییم اگر خواستند دوباره از سرود کریسمس دیکنز اقتباس بسازند و بازیگر اسکروچ کم داشتند خبرمان کنند.

ظهر بود.اسپیلت کلاس کار نمی کرد و ما داشتیم عرق ریزان و خواب آلود به استادی نگاه می کردیم که تازه نطقش باز شده بود و خیال هم نداشت حالا حالا ها کلاس را تمام کند انگار. از بازار آزاد می گفت و دست پنهان مارکت و اقتصاد نئوکلاسیک و میلتون فریدمن و مکتب شیکاگو و اینطور حرفها. بلند شده بود دور کلاس راه می رفت و دستش را توی هوا تکان میداد و چشمهایش  برق می زد وقتی ناز و نعمت کشورهای کاپیتالیست یادش می آمد و صورتش سرخ می شد وقتی حرف به کوته فکرانی می رسید که توی چهارده قرن پیش دنبال علم اقتصاد می گردند.

نمی دانم غیرت دینی مان به جوش آمده بود یا گرمای سر ظهر رفته بود روی اعصابمان. اما یادم هست چه طور رگ گردنی شدیم و پریدیم وسط حرفش و شروع کردیم به تعریف کردن هر چه کتاب و مقاله و مستند ضد سرمایه داری که به عمرمان خوانده و دیده بودیم. از برده داری و تاریخ ننگین و خونبارش آمدیم تا تسخیر وال استریت و بحران اقتصاد جهانی و از توزیع ناعادلانه ی ثروت گفتیم تا ازخودبیگانگی نیروی کار. صدایمان همین طور می رفت بالاتر و صورت استاد همینطور قرمز تر می شد. نطقمان را که فاتحانه تمام کردیم، نگاه تمسخرآمیزی انداخت بهمان. گفت: گیریم همه ی اینها درست باشد. بعدش چی؟ گیریم همین الان کل کتاب های اقتصاد فرنگی ها را سوزاندیم. جایش چی دارید بهمان بدهید؟مدل اقتصادی جایگزینتان کجاست؟ کجا تئوریزه شده؟ کی تجربه اش کرده؟

 این ها را گفت و بعد دست به سینه ایستاد وسط کلاس و منتظر شد جوابش را بدهیم. چیزی نداشتیم که بگوییم. این که چرا «آنها» بدند را فوت آب بودیم اما نمی دانستیم چطور می شود مثل آنها نبود. بین آنهمه کتاب و مقاله و مستندی که حفظ بودیم گشتیم دنبال دو خط راه حل، دنبال دو جمله چه باید کرد؟ دنبال دو صفحه بعدش چی؟ بین آنهمه «آنها» گشتیم دنبال یک جلد «ما». نبود که نبود انگار.