در جریان فتنه 88 هزینه های سنگین بر کشور تحمیل شد. بررسی علل بروز فتنه88 شامل مجموعه علل پیوسته درونی و بیرونی است. اما بستر ایجاد وقوع این انقلاب مخملین ناکام طی دو دهه جنگ نرم فرهنگی و سیاسی و اقتصادی با بوسیله مهرهای درون کشور و برنامه های برون کشوری ایجاد شده است.(رجوع به کتاب انقلاب اسلامی در بوته ازمون ،دکتر منوچهر محمدی) و متاسفانه این بستر کماکان در کشور وجود دارد. این بستر علوم انسانی سکولار و ترجمه ای ایست که یا غالب کتب دانشگاهی در حال تدریس هستند و یا بعنوان کتب علوم انسانی موجود در بازار در عرصه فرهنگ عمومی بعنوان کتاب های جامعه شناسی ، علوم سیاسی ، فلسفه و...در دسترس همگان است.

در واقع پس از فتنه 88 و شناسایی فعالین و مجریان فتنه و اعترافات انها بود (علی رغم پیش بینی و تذکرات دلسوزان نظام و مطالبات و روشنگری های امام خامنه ای) که اهمیت و خطر جدی بی توجهی موضوع تحول در علوم انسانی رخ نشان داد(برای مثال رجوه شود به اعترافات کیان تاج بخش). لذا بخشی از نیروهای جوان حزب ا... در قالب تشکل ها و موسسات و پژوهشگاه های فرهنگی بصورت خودش سعی بر ایجاد جریان نقد علوم انسانی غربی و تولید علم دینی در طراز انقلاب اسلامی و با افق تاسیس تمدن اسلامی شیعه در همراهی اساتید جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی(همچون دکتر حسن رحیم پور ، دکتر کچوییان،استاد طاهر زاده، استاد صفایی ،استاد میرباقری، دکتر ابراهیم فیاض، دکتر خسروپناه، دکتر رهدار، دکتر کوشکی، دکتر شهریار زرشناس احمدرضا اخوت ، دکتر موسی نجفی ، دکتر محمد مددپور و شهید اوینی و...که متاسفانه اثارشان در نمایشگاه طی سالیان متمادی جایی نداشته استیا حضوری ناقص و حداقلی داشته است) اقدام کردند.

در بحث تحول علوم انسانی دو موضوع مطرح است. نخست نقد علوم انسانی غربی و ترجمه ای و دوم تولید علوم انسانی دینی و بومی است. جدا از اهمال کاری های دانشگاه ها بعلت اولویت توسعه کمی و مدرک گرایی و کیفیت پایین حوزه دانشگاهی علوم انسانی که پس از حوزه های فنی و علوم پزشکی در عرف جامعه در درجه سوم اهمیت و استقبال است در حوزه مدیریت فرهنگی نیز این بی توجهی و اهمال دیده میشود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی جبهه روشنفکری غربگرا با سابقه صد ساله فعالیت و با ارزوی از سر تا نوک پا غربی کردن مردم و حکومت کشور وارد فاز سیاسی و مبارزاتی شدند. در کلام سیاسی به این وجه سیاسی روشنفکران غربگرا "اصلاح طلب" گفته می شود.

اصلاح طلبان بر حسب "شدت عجله" و صراحت بر تغییر نظام سیاسی از حکومت دینی با محوریت ولایت فقیه به حکومت سکولار- لیبرال به تندرو و میانه رو تقسیم می شوند اصلاح طلبان نام این براندازی و تغییر نظام را "پروژه گذار به دموکراسی" نامیده اند. در واقع این اصلاح طلبی ، انقلابی نرم است . این برنامه منتج از نظریات استاد اعظم اصلاح طلبان ایران، کارل پوپر است که معتقد است نظریات انقلاب گرایانه مارکسیستی هزینه های گزافی بر جامعه تحمیل می کند و کشور را مبدل به جهنم زمینی می کند لذا ایشان نظریه "مهندسی اجتماعی تدریجی" مطرح می کنند و این مهندسی تدریجی، اصل و اساس شیوه کار اصلاح طلبان ایران است.جزییات این روند مقاله و کتاب جداگانه می طلبد.(برای اشنایی بیشتر رجوع شود به مقاله "گذری بر پروژه اصلاح طلبی در ایران" و کتاب "اصلاح طلب سکولار" از مهدی جمشیدی . "شوالیه ناتوی فرهنگی" و "ارتش سری روشنفکران" از پیام فضلی نژاد)

تندرو ها در سال 78 نیز سعی بر کودتا مخملین داشتند و در جریان تحصن مجلس ششم سعی بر فلج کردن نظام سیاسی و اعمال تغییرات مورد نظر داشتند. میانه رو اما سعی بر جذب مردم و کسب سرمایه اجتماعی و مقبولیت و محبوبیت بین مردم حتی با نفاق و طرفداری از حکومت دینی دارند.

سواد ، طرح و برنامه اصلاح طلبان سکولار کشور توسط ناشرین مشخص و مترجمان مجرب با سرمایه گذاری هنگفت شبکه سرمایه داری مدرن داخل کشور و تزریق مستقیم مالی از کشورهای حلقه استکبار تامین می شود. روشنفکران و مترجمان سکولار کشور چه دانشگاهی چه مستقل ، بوسیله شبکه تولید و توزیع حرفه ای و مدرن متصل به منابع مالی شبکه سرمایه داری مدرن داخلی و منابع تخصیصی امریکا-اسراییلی براحتی اثار خود را عرضه میکنند و اخرین یادداشت ها و نظرات خود را در شبکه مجلات و روزنامه های زنجیره ای جریان سکولار و روشنفکری کشور عرضه میکنند(مجلاتی همچون مهرنامه.اندیشه پویا.سخن ما.راه روشن.صدا.ایران فرداو...تمامی نشریات فوق حتی  در تنها باجه فروش نشریات زابل هم قابل دسترسی است اما نشریات جبهه فرهنگی انقلاب در استان پخش مناسبی ندارند!)

در نتیجه متاسفانه  بعد سال88 بدلیل عدم اگاهی عمومی و اقدام موثر متولیان فرهنگی، دانشگاهی و حوزوی ،  بعد مانا و پایدار فتنه 88 در جامعه پا برجا مانده است و ریشه سوزی اتفاق نیفتاده است .اما جدا از طبقه نخبگان سیاسی اصلاح طلب و فعالین مدنی منطقه ای ، گروه هدف عرضه علوم انسانی ترجمه ای و غربی ، در کنار ابزار رسانه ، طبقه متوسط شهری در درجه اول (چون جمعیت غالب شهری هستند )و سپس ثروتمندان است.طبقه متوسط شهری بدلیل توان اقتصادی دارای استقلال نسبی است و در تلاش برای انتقال به طبقه ثروتمند است.و به نظر استراژیست های امریکایی همچون فرید زکریا رمز براندازی نرم جمهوری اسلامی توسعه و گسترش طبقه متوسط سکولار شهری است.

طبقه متوسط شهری بدلیل رشد و تربیت در ساختارهای شهری که بدلیل ماهیت کپی و غیر بومی و مدرن ، ماهیتی سکولار دارند با الطبع خروجی انها نیز سکولار است. استفاده گسترده از اینترنت ، شبکه های ماهواره ای و شبکه  های فارسی زبان برانداز (من و تو.صدای امریکا. بی بی سی. گروه جم تی وی . فارسی وان و...)، ، تحصیلات دانشگاهی و اعتماد بنفس منتج از ان، ترجیح تجمل و رفاه بر ساده زیستی بدلیل ماهیت طلب و گذار به طبقه ثروتمند، دین داری فردی و سکولار و ترجیح تسامح در شعایر دینی و تقید مذهبی،  زمینه استقبال از مفاهیم دنیوی علوم انسانی غربی را فراهم میکند. استقبال از دولت رفاه شهری تا دولت عدالت، استقبال از سبک زندگی لذت محور تا سبک زندگی روحانی و دینی ، استقبال از ازادی های جنسی تا محدودیت های حیا محور ، استقبال از عقلانیت غریزه گرا و مصرفی( علت رشد تصاعدی پاساژها و مجتمع های تجاری و تفریحی) و در این میان بدترین ویروس های فکری جهت تشدد و تضعیف هویت دینی و دگرکونی افکار عمومی "نظریه تعدد قرایت ها از دین" و "قبض و بسط تیوریک شریعت" از عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری بوده است که باب ورود سبک زندگی اباحه گر(لیبرال) و در نتیجه  استقبال از سبک زندگی لذت محور و نفسانی با گرایش به غرب را در میان جوانان و خانواده ها باز کرد.

زاهدان هم اکنون بعنوان تنها کلان شهر استان با جمعیتی میلیونی نیازمند توجه ویژه از نظر مهندسی اجتماعی و فرهنگی است.و بمانند هر کلان شهر دیگری حاوی این طبقه متوسط شهری است. بویژه با داشتن بزرگترین دانشگاهای کشور از نظر مساحت و کمیت دانشجو ، که خد این دانشگاه ها یکی از مراکز تولید این طبقه در منطقه می باشند.

بدلیل نبود کتابفروشی های حرفه ای در حوزه علوم انسانی ( غیر از تست فروشی ها )و موسسات فرهنگی و نشریات موثر، و بافت سنتی و عقبه روستایی شهروندان ، روند رشد تفکرات سکولار شهری غربگرایانه نسبت به سایر کلان شهرهای ایران در زاهدان اهسته تر بوده است اما به موازات ان جو سکولار ، دانشگاه های فنی ، هنر ، علوم پزشکی و علوم انسانی این مسله را جبران می کنند و در کنار انفعال نسبی مراکز فرهنگی مذهبی و عدم پایش و رصد وضعیت و تحرکات فکری و فرهنگی شهر، فضای فرهنگی شهر توسط خواسته های طبقه متوسط در حال ساخته شدن است و این فضا از از کلان شهرهای مدرن با مرجعیت فرهنگی همانند تهران کپی میشود.

ماهیت کلی این خواسته ها و فضای فرهنگی مطلوب این طبقه ، فضایی لذت محور و غریزه گرا و مصرفی است. اباحه گری و تنوع طلبی باعث کاهش محدودیت های تفریحی و تقید رعایت شعایر مذهبی است. در زاهدان این مسله را میتوان با روند رشد تک بعدی در بعد مصرفی و لذت محور همانند رشد سریع پاساژهای پوشاک و رستورانها و کافی شاپها و قلیان خانه مشاهده کرد.

در عرصه فرهنگی شهر ، نمایشگاه سالیانه کتاب زاهدان با توجه به فقر عرضه کتاب در منطقه فرصت مغتنمی است که با زحمت و تلاش ارشاد استان هرسال برگزار میشود.

 اما این پدیده فرهنگی باید در بستر وضعیت فرهنگی سیاسی جامعه بررسی و هرساله تکامل و اصلاح شود. لذا اگر این عرضه کتاب در وضعیت علوم انسانی کشور و فضای دانشگاهی و چالش ها و حوادث سیاسی گذشته و کنونی ضرب شود نمایشگاهی متفاوت تر لازم خواهیم داشت. چرا که در محتوای نمایشگاه کنونی ، محتوای غربی و سکولار غلبه دارد.

و حال سوال های جدی که بویژه پس از فتنه 88 مطرح میشود این است که پس از از فاش شدن ساختارهای کودتاهای مخملین در استفاده از گرایشات خام و سطحی طبقات شهری به برخی از ارزش های کلیدی غرب(بعنوان سرمایه اجتماعی کودتاهای مخملین و نافرمانی های مدنی) باز هم باید شاهد عرضه گسترده اثار نویسندگان-مترجمان داخلی سکولار و روشنفکران غربی وابسته به اژانس های امنیتی امریکا و اسراییل باشیم؟

 ایا این عرضه این اثار همانند "نشر نی "بصورت واضح در بهترین و بزرگترین غرفه های نمایشگاه باشد؟ ایا باز هم باید شاهد حضور حداقلی اثار نویسندگان و متفکران معاصر کشوری  باشیم؟ چرا اثار و تازه های انبوهی از موسسات غرب شناسی و اندیشه اسلامی در سطح کشور چرا به نمایشگاه راهی ندارند؟(برای مثال موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، فرهنگستان علوم اسلامی قم ، موسسه لب المیزان ، موسسه مدرسه قران و عترت دانشگاه تهران، موسسه اشراق، موسسه لیله القدر، موسسه کتاب صبح ، موسسه دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و...) ایا اثار اساتید جبهه انقلاب فرهنگی دسترسی شان راحتر گسترده تر است و یا اثار  اساتید جبهه معاند و برانداز نظام ؟ افرادی که فتنه گری شان و اراده شان برای براندازی نظام در فتنه 88 چهره از ظاهر اکادمیک و علمی شان برانداخت و با نهایت توان در فتنه حاضر شدند.

عرضه گسترده اثار اصلی متفکرین یهودی لیبرال همچون ایزا برلین، کارل پوپر ، هانا ارنت ، فروید ، جان لاک، هابرماس، توماس هابز، خوارک چه قشری از جامعه است؟ نشر گسترده اثار حسین بشریه، خشایار دیهمی، رامین جهانبگلو ،مراد فرهادپور، عزت ا..فولادوند ، عبدالکریم سروش و... چقدر کارشناسی و با علم به محتوای آثار انها و اثر گذاریشان در ایجاد سرمایه اجتماعی برای تاسیس جامعه مدنی و سپس مبارزه و نافرمانی مدنی و براندازی نرم نظام است؟ پیام این عرضه متاسفانه این است که شناختی از این اثار و نویسندگانشان وجود ندارد.

هم اکنون این عرضه در غرفه های نشر" نی " و " ثالث" و "هرمس" و... بطور گسترده انجام میشود.

وعرضه گسترده ادبیات مدرن غربی مروج ارزشهای لییرال و اخلاق نسبی انگار و نهلیسم در انتشارات نگاه و ماهی چشمه و هنر و معماری مدرن (مروج تفکر هنر برای هنر )در غرفه هنرمندان انجام می شود.

(توضیح : این پاراگراف در کنار متن معرفی دو نویسنده قابل حذف از مقاله برای کوتاهی ان هستند: )

در پایان به معرفی دو تن نویسندگان کمتر شناخته شده سکولار جبهه برانداز که اثار شان به صور گسترده در نمایشگاه در غرفه "نشر نی" در حال عرضه می باشد اکتفا می کنیم. این اشنایی مختصر با فعالیتهای انها مشتی نمونه خروار از سایر نویسندگان و مترجمان ناشرین سکولار حاضر در نمایشگاه است و بررسی تک تک نویسنده و روشنفکران و فلاسفه ای که مترجمین این ناشرین در حال ترجمه اثارشان هستند نیازمند مجال بسیار بیشتری در قالب مقالات و کتاب ها است.

کمترین انتظار برای  رویکرد اینده نمایشگاه کتاب زاهدان ، در صورت حضور ناشرین سکولار کشور ، تلاش برای حضور ناشرین و اثار جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است تا این افکار نقد شده در اختیار مخاطبین قرار بگیرد و  نه خام و یک طرفه و امکانی برای جوانان و علاقه مندان این استان باشد برای آشنایی با اساتید و آثار متفکرین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی  و سهیم شدن در تمدن سازی انقلاب اسلامی ایران.ان اشاا...

 

 

حسین بشریه

 

بشیریه که دکترای تئوری های سیاسی خود را در سال 1982 از انگلستان گرفته است.رفتارها و نظرات بسیاری از سران جبهه مشارکت مانند سعید حجاریان را باید در تفکرات حسین بشیریه جستجو کرد. شخصی که اگرچه شاگردانش شروع کننده جریان اصلاحات بودند اما خودش همیشه نقش پشت پرده را ایفا کرده است.

بشیریه یکی از عناصر پشت پرده و از نویسندگان برنامه چهارم توسعه است. باور این موضوع شاید به نظر سخت بیاید که در برنامه چهارم توسعه قسمت‌هایی مبنی بر لزوم رابطه با رژیم صهیونیستی گنجانده شده بود.

وقتی دکتر بشیریه ترجمه خود از اثر مشهور توماس هابز؛ لویاتان را منتشر کرد، سعید حجاریان در مقاله‌ای در روزنامه ایران از این کار استاد خود استقبال فراوانی کرد. این اثر مشهور اولین شرح جامع درباره دولت مدرن و ویژگی‌های آن است که مهمترین ویژگی دولت مدرن را " جدایی دین از سیاست " معرفی کرده است.

یک سال قبل از انتشار ترجمه این اثر در سال 1379 دکتر بشیریه در جلسه‌ای در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت کشور، اسم تئوری خود را گفت: " ایران راهی جز توسعه سیاسی ندارد و توسعه سیاسی هم معنایی جز دموکراتیزاسیون ندارد."

براساس اطلاعات منتشر شده در سایت مرکز بین المللی محققام ویلسون، حسین بشیریه از جمله افرادی است که با هاله اسفندیاری در مرکز مطالعات خاورمیانه این موسسه همکاری داشته است. (روزنامه کیهان 5/7/88)

حسین بشیریه طی تالیفات و ترجمه‌های متععد خود اندیشمندان غربی و تفکرات آنان مانند یورگن هابرماس را به دانشجویان خود معرفی می‌کند و همواره در تلاش است نشان دهد اگر ایران بخواهد وارد جهان نو شود چاره جز "اصلاحات از بالا" ندارد. بشیریه آنقدر هابرماس را موجه جلوه داده بود که جریان اصلاح طلب و دانشجویان بسیاری با او دیدار کردند و از نزدیک شنونده سخنان کسی شدند که بشیریه در سال 75 با ترجمه کتاب  "نقد در حوزه عمومی"  او را به دانشجویان معرفی کرده بود.

بشیریه در مقاله‌ای با نام " زوال هویت سیاسی، غروب ایدئولوژی‌های هویت ساز " معتقد است : " ایدئولوژی انقلاب اسلامی پس از انتقال کامل قدرت به گروه‌های اسلام خواه و خذف گروه‌های لیبرال از عرصه قدرت، مجموعه‌ای از هویت‌ها و خودفهمی‌ها را ارائه کرد. در نتیجه مفاهیمی چون امت اسلامی، ملت اسلامی، جمهوری اسلامی، وحدت امت و جهان اسلام در مقابل غرب و غیر اسلام بر کل ارتباطات سیاسی و عمومی غلبه یافت و عرصه برای ظهور هویت‌های دیگر تنگ شد.

زمانی که فرمالیسم مذهبی در عرصه عمومی و سیاسی و در سطح ادارات و مدارس گسترش یافت، کوشش برای هویت سازی اسلامی و گسترش مذهب بعنوان جزیی از سیاست عمومی و اجتماعی حکومت اسلامی شد.

در نتیجه ناسیونالیسم ایرانی به شکلی که در ادبیات فارسی بویژه در آثار فردوسی و حافظ و خیام عرضه می‌شد، مورد بی مهری قرار گرفت! "

بشیریه معتقد است گسترش مذهب در کنار حکومتداری باعث جلوگیری از پیشرفت حکومت می‌شود و می‌خواهد هر چیزی را جایگزین مذهب کند چرا که هیچ چیز به اندازه دین تاثیر ندارد و حال چه چیز بهتر از مطرح کردن مسئله ایران و ایرانی بودن.

البته طرح این موضوع منافاتی با دین ندارد اما نحوه طرح کردن بشیریه به گونه‌ای است که عده‌ای سریعا مقابل دین موضع می‌گیرند و بشیریه را حمایت می‌کنند.

حسین بشیریه قرن بیست یکم را قرن گذار قطعی جهان به دموکراسی و ظهور دموکراسی جهانی می‌داند. و در مقاله‌ای تحت عنوان " نقش نخبگان در گذار به دموکراسی" چنین می‌گوید: " تجربه تاریخی نشان می‌دهد که در واقع گذار به دموکراسی صرفا از بالا اتفاق افتاده است یا از طریق تحمیل دموکراسی!! و هرگاه طبقات پایین وارد عرصه سیاست شدند دست کم در آغاز کار نه به سوی دموکراسی بلکه بسوی استقرار نوعی استبداد انقلابی رفته‌اند."

در آثار بشیریه ولایت فقیه، حکومت سلطانیسم وبری بر پایهی مشروعیت سنتی تعبیر میشود، ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی نظیر عدالت و رسیدگی به محرومان، مبارزه با امپریالیسم و ... در عصر جهانی شدن به سخره گرفته میشود و برای تحقق آرزوها و تمنیات صدسالهی مبارزان راه سکولاریسم یعنی تجدد و توسعه، در عصر اصلاحات راهبردپردازی میگردد.

او در انتخابات نهم ریاست جمهوری پس از رأی آوردن احمدینژاد مدعی شد که فاتحهی دموکراتیزاسیون را در ایران باید خواند و پس از چند ماه، کشور را به مقصد آمریکا ترک کرد. پدرخواندهی آکادمیک اصلاحطلبان از سال 1383 در دانشگاه «سیراکیوز» ایالت نیویورک آمریکا که از مراجع پژوهشی سرویسهای امنیتی این کشور است به عنوان پژوهشگر ارشد مشغول به کار میشود و اکنون نیز در همان دانشگاه تدریس میکند. همچنین به همراه برخی از اپوزیسیون خارج نشین، از همکاران «بنیاد ملی برای دمکراسی» (NED)(بازوی عملیات مخفی سیا) و مرکز محققان «ویلسون»به شمارمیرود، اما حسین بشیریه بیش از آن که پدر جامعهشناسی سیاسی در ایران باشد، مترجم و مروج تئوریهای سکولاریزاسیون و گذار به دموکراسی در ایران است. چراکه تألیفات و ترجمههای او پیش از آن که دغدغهی واقعیات و نیازهای حقیقی سیاسی و اجتماعی کشور را داشته باشد، در اندیشهی منطبق سازی شرایط جامعه و سیاست ایران با الگوهای نظریاتی متنوع سکولار بوده است.

بشیریه پس از انتخابات و در جریان فتنهی 1388 نقش ویژهای را در تضعیف نظام و تئوری پردازی جریان سبز بر عهده گرفت. او از آشوبهای خیابانی جریان سبز، بشارت یک انقلاب همهجانبه و پدید آمدن شرایط انقلابی با فرا رسیدن شرایط تاریخی بسیج تودهای مردم برضد نظام و انقلاب اسلامی را داده و ادعا میکند نظام اسلامی به بحرانهای متعدد مشروعیت و مقبولیت، بحران کارآمدی و بحران یکپارچگی طبقهی حاکم دچار شده است و بحران سلطه و نداشتن توان سرکوب را مشوقی برای تداوم فتنه و آشوب برمیشمرد. 

نکته قابل توجه در اینجا آن است که اکثر کتاب‌های بشیریه در کلاس‌های رشته علوم سیاسی توسط شاگردان بشیریه تدریس می‌شود و منابع کنکور کارشناسی ارشد هم از کتب بشیریه می‌باشند و اینگونه اکثر دانشجویان این رشته با این سهل انگاری وزارت علوم و گروه‌های تدوین و معرفی کننده کتب درسی دانشگاه‌ها، با مبانی سکولاریستی، لیبرالی و افکار ضد نظام جمهوری اسلامی آشنا شده و در نهایت افرادی نظیر سعید حجاریان و ... تبدیل شده یا اینکه جبهه‌ای به مانند دوم خرداد را شکل می‌دهند.

نمونه‌های زیر برخی کتب حسین بشیریه در منابع کنکور کارشناسی ارشد می‌باشد:

گرایش علوم سیاسی

1-      آموزش دانش سیاسی ( ضریب 2)

2-      تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم ( ضریب 1 )

3-      جامعه شناسی سیاسی ( ضریب 1 )

 گرایش روابط بین الملل

1-      تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیشتم ( ضریب 1 )

گرایش اندیشه سیاسی

1-      آموزش دانش سیاسی ( ضریب 2)

2-      تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم ( ضریب 1 )

 گرایش دیپلماسی و سازمان‌های بین الملل

1-      آموزش دانش سیاسی (ضریب 1 )

گرایش مطالعات منطقه‌ای و ایران

1-      آموزش دانش سیاسی ( ضریب 1)

 

خشایار دیهمی

 

شاید دیهیمی در میان مردم شخصیت سرشناسی نباشد، اما با ترجمه 100 اثر در حوزه علوم انسانی سکولار، فلسفه و ادبیات غرب یک مترجم سکولار پرکار بود. از سویی عضو گروهک نهضت آزادی ایران به شمار می رفت و از طرفی مشاور عالی رتبه حزب مشارکت ایران. حتی در حساس ترین لحظات، مصطفی تاج زاده تدوین بخشی از راهکارهای انتخاباتی اصلاح طلبان را به دیهیمی سپرد. در 3 دهه گذشته، او 3 دوره فعالیت حرفه ای را برای انجام ماموریتش گذرانده است. دهه 1360 پیوندهای خود را با نهادهای فکری حاکمیت برقرار کرد. از سال 1362 به سازمان آموزش و انتشارات انقلاب اسلامی رفت؛ سازمانی که پس از مصادره انتشارات آمریکایی فرانکلین جایگزین آن شد، اما بدنه مدیریتی اش همچنان در اختیار نسل قدیم فرانکلینی ها و مترجمان سکولار مانند امیرحسین آریانپور، باقر پرهام و داریوش آشوری ماند.

در طول دوران فعالیت حرفه ای دیهیمی در عرصه ترجمه و مطبوعات، علاقه او به نشر آثار آیزایا برلین از جنسی دیگر است، مثل یک پروژه مادام العمر و دستور کار دائم. از هنگام انتشار نخستین شماره ماهنامه نگاه نو در مهر 1370، دیهیمی و رامین جهانبگلو در این نشریه سلسله مقالاتی درباره آیزایا برلین نوشتند و او را «استاد تفکر آزادی خواهی» خواندند. اگر عزت الله فولادوند با معرفی هانا آرنت یکی از 3 ضلع مثلث یهودی اصلاحات در ایران را کامل کرد، دیهیمی نیز با تبلیغات برای آیزایا برلین سهمی بزرگ در ساختن دومین ضلع این مثلث داشت.

همچنین او هدف مجله نگاه نو را احیاء تفکر کانون نویسندگان ایران تعریف کرد که بسیاری از اعضاء مرکزیت آن کانون روابط تنگاتنگی با سرویس های جاسوسی لیبرال داشتند. شماره هایی از مجله به تجلیل از محمود دولت آبادی، کاوه گلستان، مرتضی ممیز، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، منوچهر آتشی و... اختصاص یافت. از نویسندگانی مانند کامران فانی (رضوان الله فانی) تا داریوش آشوری یا مترجمان سکولار چون عزت الله فولادوند و نادر انتخابی در آن حضوری پررنگ داشتند. مهرداد درویش پور ،حورا یاوری، پرویز دوایی و محمدرضا نیکفر از فعالان اپوزیسیون سیاسی خارج کشور به درخواست دیهیمی برای نگاه نو مطلب می نوشتند.

سپس به فکر چاپ یک مجموعه کتاب 100 جلدی نیز با نام نسل قلم افتاد. این مجموعه ترجمه دایره المعارف ادبیات جهان بود که سال 1974 در دوران اوج جنگ سرد با همکاری انجمن فرهنگی بریتانیا و دانشگاه مینه سوتا تدوین شد و نام نویسندگان مقبول CIA مانند مارسل پروست، تی. اس. الیوت، هربرت رید، آلبر کامو، میلان کوندرا و... در آن به چشم می خورد. دیهیمی ، کلوب نسل قلم را در ایران به همراه 3 تن از دوستانش به نام های آرمان امید، حسن ملکی و بهرام داوری تشکیل داد و از مترجمانی مانند عزت الله فولادوند، کریم امامی (سرویراستار انتشارات آمریکایی فرانکلین)، عبدالله کوثری و مهدی سحابی (مترجم آثار سلمان رشدی) برای کار دعوت کرد. او می خواست هر ماه 2 جلد کتاب را روانه بازار کند و یک شبکه بزرگ از مشترکان برای پیش فروش کتاب ها بسازد تا بتواند آنان را به صورت مستمر تغذیه فکری کند. در سال 1372 این شبکه با 1000 مشترک ثابت و 600 هزار تومان سرمایه، فعالیتش را آغاز کرد و مدام بر تعداد اعضاء آن افزوده می شد. طی 6 سال مجموعه نسل قلم به 100 جلد کتاب در پیرامون ادبیات غرب رسید و دیهیمی یک پروژه صد جلدی دیگر را نیز کلید زد. در واقع، او را باید موسس و مدیر «کلوب لیبرال های رادیکال» شناخت.

دیهیمی فقط از رانت های دولت کارگزاران بهره نگرفت، بلکه در دولت اصلاحات از حمایت های بیشتری برخوردار شد. مدیریت تحریریه انتشارات طرح نو برعهده او بود و احمد مسجد جامعی نیز ابتدا در جایگاه قائم مقام و سپس به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات در زمره اصلی ترین حامیان مالی این انتشارات قرار داشت. خشایار دیهیمی به عنوان چهره برجسته مبلغان صهیونیسم، همواره از رانت دولت های سازندگی و اصلاحات برای اشاعه افکارش بهره می برد.

او از سال 1376 طرح جامعی برای اشاعه فلسفه غرب ریخت و زندگی نامه فکری فیلسوفانی که مدال ملی علوم انسانی را از رئیس جمهور آمریکا گرفتند، در مجموعه کتاب های صد جلدی نام آوران فرهنگ ترجمه کرد؛ مثل جان رالز، فیلسوف تحلیلی معاصر که بارها بیل کلینتون او را به سبب نگارش تئوری عدالت ستود.

سال 1380 در انتشارات طرح نو ترجمه مجموعه کتاب های این فیلسوف یهودی را آغاز کرد، اما پروژه نیمه کاره ماند و هنگامی که مشاور عالی نشر ماهی شد، کار ناتمامش را به آنجا برد تا به سرانجام برساند. برای انتشار گسترده تئوری های برلین دلایل بسیاری داشت؛ مانند فولادوند که دیدیم برای تبلیغ هانا آرنت از انگیزه های زیادی برخوردار بود.

سال 1382، همان هنگامی که دیهیمی ترجمه آثار ریچارد رورتی، یکی دیگر از فیلسوفان و جاسوسان بلندپایه CIA را آغاز کرد و زمینه های سفر او به ایران را می چید، مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات نیز به دنبال تحقق یک برنامه جامع «آموزش شهروندی»در مدارس کشور بود و ماموریت اجرای آن را به سازمان دانش آموزی سپرد.خشایار دیهیمی و رامین جهانبگلو مشاوران اصلی برنامه جامع «آموزش شهروندی» وزارت آموزش و پرورش بودند و نشر اگر واسطه اختصاص بودجه دولت اصلاحات به آنان و روشنفکران سکولاری نظیر سعید حنایی کاشانی و محمد ضیمران شد تا با تدوین کتاب های شهروندی، دموکراسی، مشارکت، گفت وگو، فلسفه و دنیای مجازی به گسترش آموزه های سیاسی سکولاریسم در مدارس ایران بپردازند. حتی وزارت آموزش و پرورش این کتاب ها را میان دانش آموزان به مسابقه گذاشت تا آنان به خواندن تئوری های دیهیمی و جهانبگلو ترغیب شوند؛ تئوری هایی که آشکارا پروژه »فروپاشی ایدئولوژیک« جمهوری اسلامی را تعقیب می کرد. 


    
پاورقی
     

 
روزنامه کیهان،پیام فضلی نژاد.  شماره 20184 به تاریخ 27/1/91، صفحه 8 (پاورقی)