دانشگاه های منطقه سیستان و استان بخشی از کارخانه های تولید مدرک در کشور هستند که وظیفه اقناع افراد منطقه را با اعطا مدارک دانشگاهی را بر عهده دارند و نیز بخشی از فرایند کسب منزلت اجتماعی و ارتقا در ساختارهای اجتماعی نوین کنونی هستند ومدارک صادره از آنها  ابزار کار و برگ های برنده خانواده ها و طوایف هستند. کاربردهایی نظیر نفوذ و افزایش قدرت قومیت و طایفه با کسب مناصب دولتی و ساختار قدرت تا افزایش مهریه !

اما این کارکرد اجتماعی دانشگاه ها در بستری سیاست ها و قوانین توسعه محور ایجاد شده است. برای مثال نظام پرداخت هماهنگ حقوق مصوب دولت توسعه محور دولت سازندگی (برامده از حزب کارگزاران سازندگی یا همان حزب مسلمانهای لیبرال به گفته اقای مرعشی سخنگوی حزب) ، که می گوید مدرک بالاتر حقوق بیشتر ، سراغاز عطش شدیدی در چندصد هزار کارمند دولت جهت ارتقا مدرک برای افزایش حقوق شد.

 با ایجاد این تقاضا شدید در کنار ظرفیت محدود دانشگاه ملی برای پاسخ به این نیاز کاذب و سوداور دانشگاه های پولی بمانند دانشگاه ازاد و پیام نور و سایر دانشگاهای پولی مانند خصوصی غیرانتفاعی . پردیس بین الملل توسعه کمی و شدیدی در تمامی کشور تا دورافتاده ترین و فقیرترین مناطق کشور را آغاز کردند تا هم اکنون که با دادن برگه های سفید در کنکور می توان دانشگاه قبول شد میتوان به بی اهمیت بودن سواد اولیه برای ورود و شرط "فقط پول داشتن" برای مدرک گرفتن در این دانشگاه ها پی برد.

فکر و سواد ایجاد کننده این سیاست ها و قوانین توسعه محور در کشور ، شبه دانش ترجمه ای فاسد دانشگاه ها ، سواد مدیران تکنوکرات و فرنگ رفته است که چیزی جز سواد دانشگاه های انگلیسی-امریکایی خود حرف تازه ای برای گفتن ندارند و  نسخه های استعماری سازمان های اقتصادی جهانی برای کشورهای بااصطلاح جهان سوم و در حال توسعه می باشد .

برای مثال فازغ از بحث فرهنگی و محتوایی ،از نظر اقتصادی و کمی، آموزش و پرورش با رشد مدارس غیرانتفاعی. پولی کردن  مدارس نمونه و تیزهوشان،دبیرستان دانشگاه و زمینه سازی برای ایجاد بازار میلیاردی  اموزشکده های کنکور در کنار رشد تصاعدی و کمی دانشگاه ازاد و سیاست های توسعه محور وزارت علوم برای دانشگاه بین الملل ، خودگردان و پیام نور و و در کنار وضعیت رشد بانکها و موسسات اعتباری و سیاست های اقتصادی دولت های بعد جنگ و وضعیت نزولی تولیدکنندگان و کشاورزان همه و همه نشان از سیاست های اقتصادی اجتماعی فرهنگی نظام لیبرال سرمایه داری در کشور است (رجوع به مقاله دکتر اسماعیل حسین زاده با عنوان «الهیات سرمایه داری ایرانی(چراکه سرویس دادن به درصد اقلیت ثروتمند جامعه است.

که کاملا بر خلاف متن صریح قانون اساسی است.برای مثال

اصل‏ سی ام:
 
دولت‏ موظف‏ است‏ وسایل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رایگان‏ را برای‏ همه‏ ملت‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏ را تا سر حد خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان‏ گسترش‏ دهد.

قانونی که ثمره خون هزاران شهید  انقلاب و دفاع مقدس است. انقلاب و دفاع مقدسی که اکثر شهدای آن از طبقات اقتصادی پایین جامعه و بالای اعتقادی کشور بوده اند. نزدیک به 50 درصد شهدا دفاع مقدس بین سنین 15-20 سال بوده اند. نوجوانان و جوانان محروم ان زمان برای دفاع از اسلام و انقلاب و خاک خود حماسه افرینی کردند و وفاداری خود را اسلام ثابت کرده اند ولی بعد  پایان جنگ تا کنون مدیران فرنگ رفته و تکنوکرات  با شعار توسعه ، بر حذف داروینی طبقات محروم و مستضعف جامعه که ذخایر همیشگی اسلام و انقلاب هستند زیر چرخ سیاست های توسعه سعی کردند و دارند.

برای مثال در استان سیستان و بلوچستان روند تاسیس دانشگاه بین المل و پذیرش دانشجو پزشکی و دندانپزشکی در زاهدان و پزشکی در زابل با شهریه میانگین 8 میلیون تومان در هر ترم در واقع امکانی است برای طبقه ثروتمند (یا همان طبقه یک درصد!  جنبش جهانی ضد سرمایه داری 99درصد یا جنبش ضدوال استریت)برای رسیدن فرزندانشان به مشاغل لوکس به شرط داشتن پول است!

 کدام خانواده روستایی در استان ما توان پرداخت این هزینه را بمدت 7-6 سال دارد؟ فقط چند ده هزار خانواده فقط در منطقه سیستان تحت پوشش حقوق 60هزار تومانی کمیته امداد هستند.

طبق براورد های جمعیت شناسی دو درصد جامعه از نظر IQ  بالقوه نخبه و سرامد هوشی هستند.اما در هیچ کتاب و منبعی گفته نشده که این دو درصد لزوما فقط در طبقه ثروتمند جامعه بدنیا خواهند امد! برتری نژادی در یک کشور معنایی ندارد. بسیاری از نوابغ و مشاهیر تاریخ بشر عمدتا از طبقات مستضعف جامعه خود بودند. همچنین مشاهیر و چهره های ماندگار داخل کشور. پراکنش تولد نخبه ها اتقافی و گسترده است. از پانصد هزار نفر جمعیت سیستان حداقل ده هزار نخبه با هوش بسیار بالا وجود دارند. اما این نخبه های بالقوه در بستر فقر و محرومیت شدید منطقه بدلیل پولی بودن آموزش و آمادگی برای کنکور شانسی برای قبولی و شکوفا شدن استعداد بالای خود ندارند. لذا تاسیس رشته های پزشکی  پردیس بین الملل در زابل و پزشکی و دندان پزشکی بین الملل زاهدان و دانشگاه آزاد فقط  ایجاد امکان ایست برای ادامه تحصیل خانواده های مرفه منطقه و هیچ خدمتی برای مستضعفین منطقه در خود ندارد.

گفته شد  پذیرفته شدگان رشته های پولی اکثرا از خانواده های مرفه جامعه هستند.خانواده هایی که بعضا کمترین تقیدی به ظاهر شریعت و اعتقادی به باطن شریعت ندارند .حاصل این تربیت در خانواده های قارون و فرعون ماب فرزندانی با بدترین و زننده ترین پوششها، ارتباطات خارج عرف و اخلاق سرشار از غرور و تکبر است که در عمل چیزی جز تنزل سطح اخلاقی و فرهنگی دانشگاه و منطقه چیزی عاید منطقه نمی شود. و طی دوران تحصیل در محیط دانشگاه و جامعه یک واحد زنده متحرک تبلیغ سبک زندگی لذت گرا و غریزه محور هستند که این مطلب واضحا دهن کجی اشکار به ارزش ها و ارمان های انقلاب مستضعفین است. لذا ما با تاسیس دانشگاه های سرمایه محور و حذف فرزندان اقشار فقیر تر از دانشگاهها به مرور زمان، ارمان های انقلاب را به محاق خواهیم برد.

لذا روند تاسیس و گسترش دانشگاه ازاد و پیام نور و بین الملل و شهریه ای کردن مدارس خاص و نمونه و دانشگاه واقع تیر خلاصی بر پیکره خانواده های فقیر و مستضعف منطقه است . فقیر وارد دانشگاه و مدرسه می شوند و فقیرتر فارغ التحصیل می شوند.

 در حالی که برای افکار عمومی منطقه چنان تبلیغ شده است که تاسیس هر چه بیشتر دانشگاه و توسعه انها ، رمز ابادانی و پیشرفت منطقه است و در نبود دانشگاه های پولی و نداشتن مدرک های انها ، مردم تلف خواهند شد و حال شاهدیم که پس از تخصیص میلیاردها تومان پول برای توسعه دانشگاه ها چه از جیب بیت المال چه از جیب دانشجویان خانواده های فقیر منطقه در مناطق محروم روند تلف شدن مردم تسریع شده است!

دانشگاه های دولتی منطقه نیز که جزوه گسترده ترین دانشگاه های کشور از نظر مساحت هستند و در واقع شهری در دل شهر هستند حجم سرسام اوری از بودجه دولتی و بیت المال تخصیص یافته به استان را می بلعند که بخش سنگینی خرج ساختمان سازی های میلیاردی و پروژه ای عمرانی گسترده در دانشگاه ها میشود. به این هزینه ها هزینه های جاری خدمات رسانی به دها هزار دانشجو ، حقوق پرسنل و وام های دانشجویی و اساتید را اضافه کنید. اساتیدی که در کنار مزایای و پرستیژ استاد دانشگاهی ، زندگی خانوادگی مرفه ای را در مناطق ایزوله و دور از بافت عادی منطقه و زشتی و زیبایی های ان سپری میکنند(تحت عنوان کوی اساتید). در زندگی اجتماعی نیز فاقد دغدغه های اجتماعی هستند برای مثال میتوان به حضور چندنفری از میان حداقل پانصد هیئت علمی و غیبت واضح اکثریت اساتید دانشگاه ملی و علوم پزشکی در انواع کارگاه های سیاسی و فرهنگی توسط سرشناس ترین کارشناس ترین اشاره کرد.

هزینه تشویق ها ، تقدیرها ، جوایز ، هدایا ، مجلات و بروشور ها در کنار هزینه های چند صد میلیونی به اصطلاح فرهنگی شامل مسابقات و جشنواره و کنسرت و همایش های مناسبتی دستوری در منطقه ای مانند سیستان که فقر وحشتناک روستاییان شهره کشور شده است فاصله عمیق شعار را با دلسوزی و عمل مخلصانه و اگاهانه در منطقه را شاهد هستیم. یعنی پشت دیوارهای سالن های همایش های این دانشگاه ها که در حال خرج هزینه های جشن و مسابقه و کنسرت هستند خانواده های بسیاری شب را گرسنه و افسرده از فقر و فلاکت زندگی خود سر به بالین می گذارند.

بخش اعظیم این هزینه ها عرف تمامی دانشگاه ها کشور است . اما در منطقه بحرانی سیستان نیازمند برهم زدن این عرف کشوری و ریخت و پاش های شایع در کشور هستیم. قطعن اگر دانشگاه های منطقه و سایر ادارات منطقه هزینه های خود را و فعالیتهای اتی خود را که با شفاف سازی کامل به مردم منطقه اعلام کنند خواهند دید که مردم مستضعف منطقه با بسیاری از هزینه ها و فعالیتها مخالفت خواهند کرد و خرد عمومی درباره رفتار خدماتی و هزینه کردن های انها به قضاوت خواهد نشست و خودبخود روند تصحیح و پایش در عرصه عمومی به کارگزاران ادارات و دانشگاه ها منتقل خواهد شد و در نتیجه بازده سیستم ها ی مجری با کمک این پایش عمومی اکتسابی از گزارشات منظم هزینه ها و برنامه های اتی قبل از اجرا و هزینه دار شدن انها برای بیت المال و تصویب پشت درهای بسته جلسات روزمره افزایش خواهد یافت.

بعنوان جمع بندی و ارایه راه حل می توان گفت که با توجه به روند گسترش دانشگاه ها و مدارس خاص استان  با کمیت و کیفیت کنونی قطعه پازلی از روند توسعه کور منطقه بیش نیستند. در حالی که کلید گمشده آبادانی منطقه که حمایت از آموزش فنی و حرفه ای و نیز تدوین سیاست های کلان و خرد  و قوانین حمایتی از سوی نمایندگان استان ، صرف هزینه و استخدام امکانات بیت المال از سوی مدیران اجرایی دولتی، برای گسترش اموزش و بهینه سازی مشاغل تولیدی و عملی نظیر کشاورزی و دامپروری است.

همچنین نگاه فرهنگی عموم نیز در سطح جامعه باید به مشاغل تولیدی تصحییح شود و از حالت تحقیر به تجلیل چرخش کند.که این خود منوط به افزایش رفاه زندگی کشاورزان و دامپروران و تولیدکنندگان حمایت شده از سوی دولت و  مجلس می باشد.لذا تقدم اقدام از سوی دولت و مجلس را می طلبد.

 تصحیح نگاه در سطح فرهنگ عمومی نیازمند فرهنگ سازی توسط رسانه ها برای احیا ارج و قرب مشاغلی تولیدی نظیر کشاورزی بجای تبلیغ مشاغل مصرفی و خدماتی و تجلیل از زندگی کارمندی و مدارک دانشگاهی و زندگی مصرفی شهری است.(نگاه کنید به حضور تقریبا صفر درصدی زندگی و مسایل روستاییان در سینما. حضور حداقلی در صدا و سیما و اکثرا در سریال های طنز که تمسخر اداب و لهجه است نظیر سریال های مهران مدیری و کلاه قرمزی(تنها شخصیت  روستایی برنامه  فحاش و جیغ زن : پسرعمه زا) یا پیام های اموزشی-کارتونی وزارت نیرو : شخصیت آقا مهندس شهری و اراسته و روستاییان بدوی و بدلهجه و بدشکل))

لذا تامل و تجدید نظر جدی در رشد و توسعه دانشگاه ها در استان و بویژه منطقه بحران زده سیستان توصیه می شود.و لزوم حمایت انقلابی و فزاینده را جهت رشد و ارتقا کمی و کیفی  رشته های فنی و حرفه ای به جای نظری و بهینه سازی ، رفع موانع شغلی و رفاه مشاغل کشاورزی و دام پروری  اکیدا توصیه می شود و افزایش کیفیت زندگی روستایی باید به اولویت اقتصادی فرهنگی اجتماعی استان تبدیل شود.