در سیستان شغل محوری کشاورزی و دام پروری است که هم اکنون با بحران روبرو است. بخش عمده علل  بحران در مشاغل کلیدی این منطقه بدلیل تغییرات زیست محیطی ناشی از عدم دیپلماسی فعال برای احاقه اب هیرمند است و بخش دیگر حاصل هدررفت و عدم مدیریت و ارتقا کیفیت استفاده آب در منطقه است(مانند ابیاری غرقابی ، تبخیر ، انتقال اب به زاهدان...) . این موارد و بویژه مسئله  کشاورزی را در مجالی دیگر ان شاا... بررسی خواهیم کرد. در این مقاله به کلید واژه دیگری در رابطه با بحران سیستان خواهیم پرداخت. مسئله بیکاری ، عدم سرمایه گذاری و رکود در تولید و صنایع در منطقه. برایند این مسایل را در بحث سرمایه گذاری ، اشتغال و تولید را می توان در سوال "زمینه و ریشه های اقتصادی بروز بحران سیستان" خلاصه کرد.

 لذا در این رابطه سوالاتی مطرح است که تلاش برای پاسخ به بستر بروز آنها در جهت تببین زنجیره پیوسته عوامل بحران منطقه سیستان مفید به نظر می رسد.  اقتصاد سیستان یک اقتصاد شکوفاست یا راکد؟ سرمایه گذاران در اقتصاد سیستان اکثرا دولتی هستند یا خصوصی؟ سیاست های کلان و خرد راهبردی اقتصاد استان و سیستان چیستند؟ نظارت و پایش در اجرا بر عهده کیست؟ اقتصاد سیستان چه نسبتی با سیستم اقتصاد کشور دارد؟ آیا وضعیت اقتصاد سیستان منتج از فعالیت و کنش عوامل فعال درسیستم اقتصاد کشور مانند بانک ها است؟ نقش بانک ها در سرمایه گذاری و حمایت از تولید در اقتصاد سیستان چه میزان است و این مسئله چقدر نظارت ، پایش و مطالبه شده است؟ و...

بخشی از پاسخ به سوالات فوق با نگاهی میدانی در سیستان قابل پاسخ است: اقتصاد منطقه اقتصادی راکد ، با مشاغل روستایی ، بهراه فعالین اقتصادی بومی که در آستانه ورشکستگی هستند و چشم به یاری دولت دارند! و در این میان سوال اصلی این است که دولت و سیاست های اقتصادی اش و بویژه بانک ها در حمایت از صنایع ، تولیدات ، کشاورزی ، مشاغل روستایی ، پرداخت وام های کارآفرینی یا  مسکن و کمک درمانی و سرمایه گذاری جهت اشتغال زایی در منطقه چه نقشی دارند و عملکرد شفاف آنها را در این رابطه باید در کجا جستجو کرد؟ ... 

بسیار واضح و مبرهن است که اگر تئوری سیاست های کلان و خرد سیستم اقتصادی کشور را مبتنی بر اقتصاد سودپرستانه بعنوان بنیان اقتصاد بازار آزاد و نحله های اقتصاد سرمایه داری امریکایی بچینید و در اجرا آن را با هنر مدیریت ایرانیزه که در آن از نظارت ، پاسخگویی و شفافیت خبری نیست در آمیزید جدا از طبعات ملی آن ، قطعا مناطق نحیف بنیه و مستضعف نشینی مانند سیستان را به قهقرا پرتاب خواهید کرد و کمر خرده اقتصاد کشاورز محور آن را خواهید شکست! چون قانون بقای اصلح داروینی حاکم بر سیستم اقتصاد بازار آزاد لیبرال سرمایه داری حکم به نابودی مستضعفین و بقا اغنیا و مرفهین دارد! اگر مهمترین و موثرترین نهاد های اقتصادی ایران یعنی  بانک ها به ورطه سودپرستی نمی افتادند و حامی واقعی صنایع ، تولیدات و کشاورزی کشور بویژه مناطق روستایی بودند حال و روز سیستان این نمی بود.

بله ! به گواهی بسیاری از مقاله ها، یادداشت، مصاحبه و کتابهای اساتید و نخبگان داخلی و خارجی ریل های اقتصاد ایران از زمان ورود تجدد و ایجاد جریان روشنفکری و نیز ورود کشورهای استعمارگر به کشور و ایجاد جکومت وابسته پهلوی و ایجاد ساختارهای های اداری ناتوان تا کنون ، که تجدد و استعمار در قالب علوم انسانی از جمله اقتصاد سرمایه داری در دانشگاه ها در حال تدریس و تربیت کادر اجرایی کشور است، مبتنی بر اقتصاد لیبرال سرمایه داری بوده است. (و در این اقتصاد مناطق روستایی مانند سیستان محکوم به نابودی هستند.) لذا کشور هم اکنون نیز دچار استعمار است . استعماری تحت عنوان استعمار فرانو (post-neo-colonialism)یا استعمار نئوکلاسیک یا غیر مستقیم است (ان شاا... در مقالات آینده به این مسئله تفضیلی خواهیم پرداخت) .این نوع استعمار بصورت خلاصه در کلام رهبر انقلاب اسلامی میتوان مرور کرد:

"امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر می‌خواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون این‌که بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود می‌بیند و دلش می‌خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار می‌کنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایه‌گذاری می‌کند. دیدید که امریکایی‌ها حتّی در کنگره‌شان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ این‌طور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دونده‌یی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمارِ فرانو این کار را می‌کنند؛ جوان‌ها خیلی باید هشیار باشند؛ دخترها خیلی باید هشیار باشند؛ معلمین و معلمات و پدر و مادرها خیلی باید متوجه و هشیار باشند؛ بخصوص کسانی که جایگاهی در اشاره به افکار عمومی دارند؛ گوینده‌اند، نویسنده‌اند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.(1)
مستکبران با ورود به مرحله اسعمار فرانو با استفاده از ابزارهای تبلیغی و تأثیرگذاری روحی روانی بر روی آحاد ملتها - خریدن عناصر زبده و فعال و تأثیرگذار جوامع و روشهای پیچیده دیگر، همان اهداف استعماری قدیم را دنبال می‏کنند(2)
تردید نباید کرد که دنیای استکبار، بیداری مسلمانان و اتّحاد اسلامی و پیشرفت ملتهای ما در میدانهای دانش و سیاست و نوآوری را، بزرگترین مانع سلطه و سیطره‌ی جهانی خود می‌شمارد و با همه‌ی توان با آن می‌ستیزد. تجربه‌ی دوران استعمار و نواستعماری پیش روی ما ملتهای مسلمان است. امروز که دوران استعمار فرانوین است باید از آن تجربه‌ها درس بیاموزیم و بار دیگر برای مدّتی طولانی، دشمن را بر سرنوشت خود مسلط نکنیم.

در آن دورانهای تلخ و سیاه، قدرتهای مسلط غربی، همه‌ی ابزارهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی را برای تضعیف کشورها و ملتهای مسلمان به کار گرفتند و تفرقه و فقر و جهل را بر آنان تحمیل کردند. غفلت و تنبلی و ضعف نفس بسیاری از رجال سیاسی، و مسؤولیت‌ناپذیری بسیاری از نخبگان فرهنگی ما به آنان کمک کرد، و نتیجه، غارت ثروتهای ما، و تحقیر و حتّی انکار هویت ما، و نابود شدن استقلال ما شد. ما ملّتهای مسلمان روزبه‌روز ضعیفتر شدیم و چپاولگران زیاده‌خواه و سلطه‌طلب روزبه‌روز قوی‌تر.(3)"

واضح است که دوران حکومت های دست نشانده در کشور ما به برکت انقلاب اسلامی به پایان رسیده است. یعنی به تعبیری دیگر از سه ساختار اصلی جامعه ما یعنی ساختار سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی، انقلاب اسلامی 57 انقلاب در ساختار سیاسی و طلیعه آغاز انقلاب در ساختارهای فرهنگی و اقتصادی بود. اما غفلت و تنبلی و ضعف نفس بعضی از رجال سیاسی، و مسؤولیت‌ناپذیری بسیاری از نخبگان فرهنگی کماکان ادامه دارد و لذا انقلاب در فرهنگ و اقتصاد ادامه دارد. رکود و تورم پی در پی در اقتصاد کشور به مانند یکی از علایم بالینی بیماری است که حاصل ویروسی شدن به تفکرات و اجرا سیاست های استعمار فرانو است. حتی دوستانی که بخش مهمی از علل مشکلات کشور را سوء مدیریت میدانند(در مقابل دوستانی که نقش عوامل خارجی مانند تحریم ها را پر رنگ تر میکنن) باید بستر تربیت و پرورش و بروز این نحو از مدیریت را نیز رد گیری کنند. در هویت اسلامی و ایرانی ما سودپرستی جایگاهی نداشته که اکنون اصل و اساس فعالیتهای بانکی و موسسات قارچی مالی و اعتباری شده است لذا این تفکرات سودجویانه و فردمحور تزریقی و با سر منشا خارجی است گو اینکه نفس اماره هر انسانی امر کنده به شر و باطل است اما اصل دانستن سودپرستی بعنوان فطریات انسانی (در مقابل حقیقت رذیلت بودن آن) اولین بار در مغرب زمین و در کلام فلاسفه انان(هابز: انسان گرگ انسان است) اتفاق افتاد.

 و حال سال هاست که دانش تولید شده بر اساس انسان شناسی مادی و جهان بینی دنیوی و لذت محور درقالب دانش رسمی اقتصاد ، روان شناسی ، جامعه شناسی ، مدیریت و...سایر علوم انسانی در دانشگاه های کشور تدریس و بعنوان منبع آموزش و تربیت کادر نظری و اجرایی کشور شناخته و استفاده می شود. این دانش فاسد پس از بناکردن ساختار فاسد، عملکرد فاسد نیز به بار خواهد آورد.

 همان تفکرات لیبرالی که در عرصه اقتصادی بنگاه داری برای بانک ها ، ورود به ساختمان سازی و صادرات و وادرات و تجارت های پرسود را بجای انجام وظایف ذاتی بانک ها مانند حمایت از تولید داخلی و سرمایه گذاری در صنایع و کشاورزی را تجویز می کنند حکم به نابودی مناطق روستامحوری چون سیستان نیز می دهند. در این نظام علت و معلولی از عاملان اصلی بیکاری و عدم اشتغال هزاران جوان سیستانی و نابودی کشاورزی و دام پروری و سایر مشاغل روستایی منطقه و مهاجرت و فقر منطقه ، طیف گسترده ای از نظریه پردازان ، مجریان و مدیران اقتصادی و بانکی کشور و احزاب و سیاسیون حامی آنها قرار دارند!

برای توصیف عملکرد این طیف به بیان بعضی از اساتید توجه کنید: دکتر مهدی تقوی : "هیچ کش نتوانست این شاهکار را بزند غیر از اقتصاددانان لیبرال.این اقتصاددان هایی که طرفدار سیستم سرمایه داری هستند.نرخ های تورم هم از طرف دیگر رفت بالا و این خود به تنهایی یک شاهکار است.من کتابی در باب رشد اقتصادی در حال ترجمه هستم هیچ جای دنیا غیر از اقتصاددانان لیبرال نمی توانند مردم را بیچاره کنند."

دکتر ابراهیم رزاقی(دکتراى تخصصى توسعه اقتصادى از دانشگاه سوربن پاریس-استاد اقتصاد دانشگاه تهران):" بعد از پایان جنگ، سیاست دیگری پیش آمد که از اواخر برنامه اول و اوایل برنامه دوم کاملا نمود پیدا کرد. سازمان مدیریت و برنامه ریزی با نگاه لیبرالی اقتصاد، برنامه دیگری نوشتند. منطق و مبانی ارزشی برنامه های بعدی مانند برنامه پنجم توسعه که در حال حاضر اجرا می شود، نیز مانند این برنامه بعد از جنگ است که با مبانی ارزشی جمهوری اسلامی ایران و مبانی برنامه بیست ساله دوره دفاع، سازگاری ندارد. در این برنامه، مبانی ارزشی سرمایه داری لیبرال جای داده شده است. ذهنیت تدوین مدیریت برنامه ریزی در ایران به گونه ای است که مسئولیت دولت را عملا را ازمیان بر می دارد به معنای دیگر دولت مسئول امور نیست. در صورتی که طبق اصل ۴۴ قانون اساسی، از لحاظ اجتماعی و اصل ۴۳، از لحاظ اقتصادی، تفاوت اقتصاد سرمایه داری و اقتصاد اسلامی ایرانی در وجود بخش دولتی به عنوان بخشی مسئول در برابر امور است و باید بدون در نظر گرفتن سود به مردم خدمت کند. در نظام سرمایه داری تمام امور با سود سنجیده می شود اما نظام اسلامی هدف های دیگری مثل استقلال اقتصادی و ثمر بخشی و غیره دارد.

بعد از جنگ، طبق قانون اساسی و بیانات امام(ره)، می بایست استقلال اقتصادی ایجاد می شد. به این معنا که همه مردم باید شغل می داشتند و از رفاه نسبی برخوردار می بودند. در حالیکه نه تنها از لحاظ اقتصادی به آنچه که در قانون اساسی مطرح می‌کند، توجهی نشد بلکه با اجرا شدن سیاست تعدیل اقتصادی در کشور که یک الگوی سرمایه‌داری و مبتنی بر بخش خصوصی است اقتصاد ایران را تا امروز به یک اقتصاد بیمار تبدیل کرده است. این دوران که مشهور به دوران سازندگی است عملاً مخالف مدیریتی بود که در جنگ ایجاد و مبتنی بر ایثار و از خودگذشتگی جلوه یافت. این دوره از مدیرانی بهره برد که سابقه چندانی نداشتند و به دنبال سود خود بودند. آنها معتقد بودند که به هرکس پول بیشتری داده شود بهتر کار می‌کند و مدیران دولتی را نابلد جلوه دادند و سودآوری را در خصوصی سازی خلاصه کردند.

پس از جنگ، تفکرات حاکم بر مدیران سیاسی و اقتصادی سبب شد که کشور از یک نیروی بسیار کارا و مدیریت انقلابی که توانسته بود بدون هیچ گونه توقع مادی، هم دشمن نظامی را بیرون کند و هم مدیران توانمندی در بخش های صنعتی باشند به دلیل دیدگاه سرمایه داری  که نشات گرفته از غرب بود غافل شود و به نوعی تمام ارزش‌های انقلابی مردم به یکباره فراموش شد.

 یکی از سیاست هایی که تعدیل اقتصادی صندوق بین المللی پول در ایران پیاده کرد این بود که اقتصاد را به سوی بازار آزاد و لیبرالیسم اقتصادی هدایت کند؛ به دنبال آن شرایطی بوجود آمد که عملا دولت به ناظری بی تفاوت نسبت به وظایف ذکر شده اش در اصل ۴۳ تبدیل شد. بی تفاوت نسبت به تامین عدالت اجتماعی، کار برای افراد و….
معاون اول ریئس جمهور، آقای جهانگیری، در پاسخ به این پرسش که شما در رابطه با تثبیت قیمت ها قصد دارید چه اقدامی انجام دهید؟ گفتند تثبیت قمیت ها به شکل دستوری با روحیه دولت سازگار نیست.

اثر بعدی که سیاست لیبرالی به ایران آورده است، رواج فرهنگ شمال شهری است. رواج این فرهنگ که انسان منطقی و زرنگ دلیلی برای کار کردن ندارد و اصلا کار معنی ندارد و تنها تفریح ارزشمند است، از خارج با ماهواره ها و با سریال ها و فیلم های رسانه ی خودمان و از همه مهمتر با این تبلیغاتی که رواج دارد، به مردم تحمیل می شود.

آقای هاشمی و تیم اقتصادی دولت وقت در دهه ۷۰ معتقد بودند که الگوی ایرانی- اسلامی، مناسب اقتصاد ایران نیست. به همین دلیل به دنبال سیاست‌هایی مانند تعدیل اقتصادی که از غرب دیکته شده رفتند. آنها به دانش بومی اعتقادی نداشتند. با اجرای سیاست تعدیل،  تولید مسیر نزولی به خود گرفت، ارزش ها به غیر ارزش تبدیل شد و طبقات اجتماعی از هم گسسته شد. مدیران اقتصادی دولت آقای هاشمی معتقد بودند که جهش در توسعه مستلزم باز شدن دروازه های ایران به سوی واردات است. این به معنای رواج مصرف گرایی و تنوع طلبی در کشور بود. همچنین اجرای سیاست های نادرست موجب خروج مغزها و سرمایه ها از کشور شد.

امروز متأسفانه این ویروس لیبرالسیم بخش اعظمی از افکار جامعه ما را آلوده کرده است. در تمام دانشکده های اقتصاد ما صحبت از اقتصاد صرف سرمایه داری است. هنرمندان و حتی ورزشکاران جامعه امروز ما امروز این اندیشه ها را دارند. البته نه اینکه همه هنر پیشه ها و فوتبالیست ها و... بلکه می خواهم بگویم اندیشه های لیبرالی اندیشه غالب جامعه امروز ما شده است.

آنچه که مهم است این است که کسانی که این فکر را دارند گمان می کنند هرکس بر خلاف اینها فکر می کند عقب مانده  است. و هرکس مخالف اینهاست سنتی است؛ یعنی منافع ملت را نمی خواهد و فقط اینها می خواهند و اوج این جریان در سال 88 و آن فجایعی که رخ داد خود را نشان داد.

امروزه حاضرند میلیون­ها انسان در داخل یک کشور کشته شوند ولی حرف و نظر آمریکایی ها غالب شود. واقعا آدم مبهوت می ماند اینها چه کسانی هستند که با این درجه از اعتقاد و اینگونه سرسختانه از لیبرالسیم دفاع می کنند.

طی ۲۴ سال گذشته، اقتصادی که در کشور اجرایی شده است اقتصاد لیبرالی بوده؛ آنچه که امروز می بینیم مثل بیکاری، فقر، فساد و اختلاف طبقاتی ضایعات همین نظام اقتصادی است."


اسماعیل حسین زاده استاد اقتصاد دانشگاه دریک در «دس‌موئنس» ایالت «آیووا»آمریکا: "این ادعا که رییس جمهور روحانی طرفدار اقتصاد نئولیبرالی است بر اساس حدس و گمان نیست بلکه از بسیاری از سخنرانی ها و اظهارات وی برگرفته شده است. از بسته اقتصادی اخیر وی در مورد مقابله با رکود تورمی و گفته های پیشین وی همچون کتاب "امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران". این موضوع همچنین از توصیه های تجویزی وی کاملا قابل مشاهده است.

در این کتاب رییس جمهور، قانون کار ایران را بسیار ظالمانه می داند و اینطور استدلال می کند که حداقل دستمزد باید به میزان قابل توجهی کم شود تا صاحبان سرمایه آزادی عمل بیشتری را برای ایجاد رونق داشته باشند. روحانی در کتابش می نویسد یکی از مهمترین چالش هایی که کارفرمایان و کارخانه های ما با آن روبرو هستند وجود اتحادیه های کارگری است و کارگران باید نسبت به درخواست های کارآفرینان نرم تر باشند.

در ایران گردش به سوی اقتصاد نئولیبرالی در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی اغاز شد که البته در دوران محمود احمدی نژاد مقداری محدود شد اما وی نیز سیاست های گسترده خصوصی سازی را دنبال کرد؛ اما بعد از انتخاب حسن روحانی دوباره این نگاه با سرعت بیشتری به ایران بازگشت. روحانی اساسا راهی را انتخاب کرد که رفسنجانی بنا گذاشته بود.

رییس جمهور روحانی و بیشتر مشاورانش از حامیان اقتصاد نئولیبرالی هستند و نیازی به گفتن نیست که در آنها حس همدردی و نگرانی به حال طبقه کاگر و نیازمند وجود ندارد. این نکته باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد که توصیه های تجویزی آن ها برای درمان بحران مالی که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران را ناراضی کرده است، غلط و گمراه کننده است. این تجویزات بر پایه نظریات سرمایه داری که در آن فعالیت برخی ها با کارافرینی موجب تولید ثروت به اندازه ای می شود که باعث تراوش قطرات این سودها به بخش عمده ای از جامعه می شود.

در ایران بیشتر پروژه های صنعتی سازی و زیرساخت های توسعه ای از زمان انقلاب سال 1979 زیر نظر مستقیم به وسیله دولت و یا با نظارت دولت انجام شد این دوره زمانی بود که کشور بر استعدادها، منابع و توانایی های داخلی برای دنبال کردن خودکفایی در مقابل قدرت های امپریالیستی دشمن و تحریم های سرسختانه آنها اتکا کرده بود. چنین تحولاتی حتی در شرایط بسیار وحشتناک جنگ هشت ساله با صدام حسین در عراق نیز اجرا می شد. در مقابل خصوصی سازی های گسترده و گسترش نظام مند سرمایه داری نئولیبرالیسم در سال های اخیر و به ویژه از زمان انتخاب حسن روحانی اساسا به معنای این بوده است که بخش واقعی اقتصاد دچار رکود شده و سوداگری و اقدامات انگلی بخش مالی اقتصاد توسعه یافته است. بنابراین دیدگاه نئولیبرال رییس جمهور روحانی و بیشتر مشاوران وی که راه حل مشکلات اقتصادی ایران را در ادغام اقتصاد کشور در سرمایه داری جهانی و کمتر کردن نقش اقتصادی دولت می دانند بدون توجیه است و در واقع این دیدگاه در تقابل با تجربه های توسعه ای بیشتر کشورهای جهان می باشد."

قطعا داستان بستر این اقتصاد بحران افرین در کشور  ادامه خواهد داشت و بحران اقتصادی - اجتماعی مناطق مختلفی از کشور را مانند سیستان یکی پس از دیگری خواهد بلعید اگر و فقط اگر یکبار برای همیشه تکلیف خود را با جهان بینی و تفکرات مادی و غربزدگی ساختاری-فکری کشور روشن نکنیم .لذا لازم است بطور جدی وارد عرصه زمانه شناسی ، خودآگاهی تاریخی و بازگشت به خویشتن اسلامی بشویم و این تفکر و باور را به فرهنگ عمومی و آموزش عمومی تزریق کنیم ، (این دستاورد بیست سال آموزش رسمی نباشد که ندانیم هدف زندگی چیست؟! به کجا می رویم و آمدنمان برای چه بود و اسلام برای چه بود؟! و اسلام ناب یعنی چه و اسلام امریکایی چیست؟ و لییرالیسم و سکولاریسم چیزی جز یک مشت کلمات ثقیل و توهمی بیش نیستند! تا زمانی که حزبی در کشور اسلامی رسما میگویید ما لیبرال هستیم! به جای طرد و بایکوت ان بدلیل فقر سوادی ما، بالعکس با رای ما به عرصه قدرت و مدیریت راه پیدا نکنند! مانند حزب کارگزاران سازندگی:حزب لیبرال های مسلمان!) وگرنه کماکان در دوره های انتخابات با حال و هوایی هیجانی و سطحی و مناظرات اکنده از نیش و کنایه و متلک پرانی ناشی از حب قدرت و جاه طلبی در لوای شعارهای دینی و انقلابی یا شعارهای روشنفکرانه آنها بازیچه سیاسیون و احزاب خواهیم ماند و چرخه رشد کشور تبدیل به دورهای باطل در طرح و نقشه استعمار باقی خواهند ماند و منفعلانه و ناتوان شاهد نابودی مناطقی چون سیستان خواهیم بود.

1: بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان--1384/02/12

2: دیدار اعضای جامعه اسلامی دانشجویان با رهبر انقلاب-1383/11/15.

3: بیانات‌ در دیدار مردم قم‌‌‌ در سالروز قیام نوزده دی--1384/10/19