«ایران مملکتی است که کشاورزی او باید کشاورزی غنیی باشد.

شما کشاورزان که بزرگترین پشتیبان ملت هستید، باید به کار کشاورزی خودتان ادامه بدهید.

الآن می دانید که ما محتاج به خارجیم راجع به مواد غذایی، باید خودمان این را جبران بکنیم، و این به همت کشاورزان ماست.

در هر کشور کارگر و کشاورز اساس آن کشور هستند؛ اساس اقتصادی کشور بسته به کار کارگر و کشاورز است.

کشاورزان و کارگران اساس استقلال کشورند.

"اصلاحات ارضی" که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت، و مالکانی را که بر خلاف قوانین اسلامی عمل کرده اند مجازات خواهد کرد.

جهاد کشاورزها این است که کشاورزی شان را تقویت کنند»(امام خمینی (رحمت الله علیه))

 

1.سرآغاز انحطاط کشاورزی در ایران معاصر را میتوان از زمان رژیم وابسته پهلوی و با مجموعه اقداماتی تحت عنوان اصلاحات ارضی دانست و با توجه به ابعاد مخرب این اقدام، امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در بخشی از موضع گیری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بعنوان دلسوز و ناجی ایران عقب نگه داشته شده شدیدا به این اقدام اعتراض کردند:

"اینها به اسم "اصلاحات ارضی"، زراعت ایران را به باد دادند یعنی دهقان و رعیت بیچاره را بیچاره [تر] کردند که دیگر نتوانستند اینها بمانند در مزرعه های خودشان . از آنجا کوچ کردند و آمدند به تهران . و اطراف شهر تهران [در حلبی آباد] به وضع بدی زندگی می کنند .  . صحیفه امام، ج 3، ص 507 .

"نقشه برای نابودی کشاورزی [ایران دارند] ... وقتی قنات ها خشک شد; زراعت نمی شود، وقتی زراعت نشد، مردمش کوچ می کنند و می آیند به [سمت] فقر و فلاکت در تهران یا در یک شهر دیگری و تعهد در این کار هست که مردم را جمع کنند در شهرها که مبادا در دهات مخالفت شروع بشود و [در] دهات مشکل است مهارش ... کوهستانی ها ... بختیاری ها ... و بلوچ ها ... را می خواهند کوچ بدهند به شهرها تا بتوانند اینها را کنترل کنند ... حالا یا این است [علت اصلاحات ارضی] ... یا ... [این که] همه [منابع و ذخائر کشور] را به دست چپاول گرهای غرب و شرق بدهند . " . همان ، ص 415 .

"جریانی امریکایی زیرپوشش "اصلاحات ارضی ["در ایران پدید آوردند]، همه می دانند که کشاورزی ما را [شاه نابود کرد] ... همین خیانتی که شاه کرد; به اسم اصلاحات ارضی، کشاورزی ما را به زمین زد و امریکا نفع اش را برد ... یک مقدارش [را] هم صهیونیسم [به یغما برد . "]. همان، ج 8، ص 135 .

"کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 سال پیش، اضافه بر احتیاجات داخلی مان بود و ما صادر کننده این مازاد بودیم، فعلا از میان رفته است . مطابق ارقامی که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد می کند . و این است نتیجه به اصطلاح: اصلاحات ارضی شاه! ". صحیفه امام، ج 3، ص 368 .

با این بینش پس از وقوع انقلاب کشاورزی را رکن اقتصاد کشور و کشاورزان را پشیبانان اصلی ایران اسلامی معرفی کردند.

اما ما چه کردیم؟ از زمان وقوع انقلاب تا پایان جنگ در این ده سال بحران تا زمانی که پاسداشت انقلاب و میهن خون و جان میخاست نوجوانان و جوانان حزب الهی و بسیجیان را میشناختیم و تا زنده بودند به لباس های ساده و ریش های نتراشیده شان احترام میگذاشتیم و قربان صدقه شان می رفتیم و برایشان منزلت اجتماعی بالایی قائل بودیم و پس از شهادتشان به مقامات عالیه بهشتی شان همگان را توجه می دادیم و پاسدار را نیز ناجی انقلاب و ملت می دانستیم و اما خود در عقب جبهه ها (گاهلا در مجمع عقلا !) ویا آنسوی جبهه ها و آبها در حال تحصیلات تکمیلی روزگار می گذراندیم که اگر ایرانی بعد جنگ ماند ! ما در خدمتیم. و پس از پایان جنگ ...به روایت حاج کاظم فیلم آژانس شیشه ای : اما یه اتفاق افتاده بود؛

بعضیا این جوونا رو طوری نگاشون می کردن که انگار،غریبه می بینن...

شایدم حق داشتن...

آخه این جوونا مدت ها دور از این شهر،با غوله جنگیده بودن.

جنگیدن با غول آدابی داشت،که اونا بهش خو کرده بودن.

دست و پنجه نرم کردن با غول،زلالشون کرده بود.

شده بودن عینهو اصحاب کهف؛

دیگه پولشون قیمت نداشت...

و یا در کلام برخی از اساتید:

پس از جنگ، تفکرات حاکم بر مدیران سیاسی و اقتصادی سبب شد که کشور از یک نیروی بسیار کارا و مدیریت انقلابی که توانسته بود بدون هیچ گونه توقع مادی، هم دشمن نظامی را بیرون کند و هم مدیران توانمندی در بخش های صنعتی باشند به دلیل دیدگاه سرمایه داری  که نشات گرفته از غرب بود غافل شود و به نوعی تمام ارزش‌های انقلابی مردم به یکباره فراموش شد.(دکتر ابراهیم رزاقی).

بهرحال تکنوکراتهای دولت های بعد جنگ کشور بعلت صرفا سیاسی دانستن انقلاب سال57 و کافی دانستن آن و عدم اعتقاد و نیاز به اقدام به انقلاب در اقتصاد و فرهنگ با کپی کردن مدل های اقتصادی سرمایه داری و نسخه های غربی توسعه ( مدل ها و نظریاتی که هنوز در دانشگاه ها بعنوان دانش علوم انسانی درحال تدریس و آموزش است)کشور را در مسیر توسعه ای کور به شیوه نسخه های استعمار قرار دادند و جمعیت روستایی و کشاورزان یا همان پشیبانان انقلاب و مردم را در کلام امام را به حاشیه شهرها کوچاندند و اکنون از جمعیت پنجاه درصدی روستایی کشور در ابتدای انقلاب اکنون تنها 26 درصد از جمعیت روستایی و کشاورز باقی مانده اند و احتملا طی سالیان آاینده، در ادامه این روند ایران به کشور تمامی شهری و متجدد ، آکنده از دکترا و فوق لیسانس باکلاس و با دیسپلین از دانشگاه آزاد، ملی، پیام نور و... تبدیل میشود که در اپارتمان ها پنجاه متری با یک نصف بچه!جوش خورده به تبلت و والدین شبکه های اجتماعی دنیا را شخم زننده صبح را به شب می رسانیم.

 

2.در عرصه مدیریت کشاورزی بعد از دوران جنگ به نمونه زیر توجه کنیم:

وزیر بعد جنگ کشاورزی ایران، آن هم بمدت هشت سال در دولت سازندگی(از حزب کارگزاران سازندگی یا بگفته سخنگو حزب، آقای مرعشی که چندی پیش به استان سفر داستند: حزب لیبرال های مسلمان!) و مشاور کنونی معاون اول دولت تدبیر و امید بعد هشت سال تصدی بالاترین سمت و مسولیت اجرایی در حوزه کشاورزی کل کشور و بعنوان مسول پیاده کردن امید و ارمان انقلاب ، امام ، رهبری و مردم در حوزه کشاورزی است می گوید: « همین الان آقایان هنوز دارند درباره خودکفایی در محصولات کشاورزی صحبت می‌کنند. برای نوشتن برنامه ششم دوباره موضوع خودکفایی را به میان کشیدند که من برگشتم به آقای نوبخت گفتم تو را به دین و ایمانت بگو این مزخرفات را کنار بریزند. »

جدا از بحث کارشناسی و غیرکارشناسی بودن این صحبت های مقام مسئول محترم یا گریه دار بودن یا خنده دار بودن این صحبتهای مودبانه ، سوال مهم دیگری مطرح میشود که مدیران ما چرا قبل از تصدی مسولیت، این اعتقادات خود را واضح و شفاف بیان نمی کنند؟ چرا کاندیدهای ریاست جمهوری در برهه حساس انتخابات خود مشاوران ، مدیران ، برنامه ها و اعتقادات حزب خود را بصورت گسترده ، دقیق و جزیی معرفی نمی کنند؟ چرا باید با یک ساعت مناظره هیجانی و اخلاقی ! چند میلیون رای جابجا شود؟ ذایقه مردم را فوتبالی و سریال شبانه بار بیاوریم؟! تخمه بشکنیم و مناظره یک ساعته تماشا کنیم؟

 مردم حق دارند از ریز برنامه های آتی هر کاندیدا باخبر شوند! دوران کلی گویی گذشته است! مردم حق دارند که گزینه های مدیریتی و وزارت هر کاندیدا دقیقا بشناسند. مردم حق دارند بدانند ریز برنامه گزینه های مدیریتی و وزارت هر کاندیدا را چیستند؟ مردم حق دارند بدانند گزینه های مدیریتی و وزارت هر کاندیدا چه باوری نسبت به آرمان های انقلاب ، نیازها و مطالبات مردم  چه برنامه و روشی از چه منابعی برای تحقق آنها به صورت ریز و جزیی و فارغ از کلی گویی در حوزه های سیاست ، اقتصاد و فرهنگ دارند؟

 اگر این مطالبه محقق نشود و در این مسله را به یک مطالبه عمومی تبدیل نکنیم جدا از عواقب سیاست ها و عملکرد آنها بر پیکره کشور بازهم شاهد این اظهار نظرها و جمع بندی ها این گونه مدیران بویژه پس از سالها تصدی مدیریت حوزه مربوطه خواهیم بود! فکرش را بکنید! پس سالها ریاست و مدیریت ...مدیری بگوید: البته امام و رهبری و انقلاب و مردم در همه سالهای مسولیت من خودکفایی میخاستند ولی من اعتقادی نداشتم و مذخرف است! دیگری بگوید: البته امام و رهبری و انقلاب و مردم در همه سالهای مسولیت من بانکداری اسلامی میخاستند ولی من اعتقادی نداشتم و مذخرف است! دیگری بگوید: البته امام و رهبری و انقلاب و مردم در همه سالهای عدالت اجتماعی میخاستند ولی من اعتقادی نداشتم و مذخرف است! دیگری بگوید: البته امام و رهبری و انقلاب و مردم در همه سالهای عزت و استقلال در مقابل مستکبرین عالم میخاستند ولی من اعتقادی نداشتم و مذخرف است!...

 

3.طی سالیان اخیر که وادرات بی رویه در عرصه صنعت و تجارت، تولید کشور را محاق نابودی کشانده است و باعث بیکاری ده ها هزار از کارگزان ایرانی شده است گویی کمر همت نیز بسته شده که همین 26 درصد روستایی و کشاورز را نیز بیکار کرده و به حاشیه شهرها بفرستیم. کاری که با منطقه سیستان کردیم.  هم اکنون گندم و محصولات کشاورزی و خودرو(!) در صدر واردات کشور هستند: در ۱۱ ماه ابتدای سال ۱۳۹۳ دانه گندم خوراکی با دو میلیارد و ۲۲۰ میلیون دلار بیشترین حجم واردات به کشور را به خود اختصاص داده است.

بنابر اعلام گمرک جمهوری اسلامی دیگر اقلام عمده وارداتی کشور در ۱۱ ماهه سال جاری به ترتیب وسایل نقلیه با حجم سیلندر بین ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ سانتی متر مکعب به ارزش یک میلیارد و ۷۶۸ میلیون دلار، ذرت دامی به ارزش یک میلیارد و ۵۹۶ میلیون دلار، برنج به ارزش یک میلیارد و ۲۹۳ میلیون دلار، ‌کنجاله سویا نیز به ارزش یک میلیارد و ۱۵۹ میلیون دلار بوده است. رئیس اتحادیه وارد‌کنندگان و صادرکنندگان محصولات کشاورزی، رضا نورانی اعلام کرده: محصولات کشاورزی در هیچ کجای دنیا تحریم نیست به طوری که از ابتدای سال جاری(93) ۱۲۶ هزار تن گندم از آمریکا وارد کشور شده است!

و طبق این آمارها از نمونه عملکرد و سیاست های دولت ها در عرصه مدیریت کشاورزی، واردات گسترده محصولات کشاورزی است! آن هم از کجا؟! امریکا! بعد هر نمار جماعت ظهر ، بعد هر صلوات مرگ بر امریکا می گوییم و دقایقی بعد با گندم امریکایی ناهار میخوریم! پس به انبار غله جدید ایران هم سلام کنیم! و فاتحه ای برای انبار های سابق ایران از جمله سیستان بخوانیم!... بله ! وقتی بنا را بر واردات کشاورزی حتی به قیمت واردات گندم از امریکا گذاشته شود و خودکفایی در کشاورزی و بویژه گندم از اولویت خارج شود و حتی از آن با عنوان امری مذخرف یاد شود دیگر به مناطقی چون سیستان که روزگاری در تولید گندم داخلی سهیم بودند ( آن هم با سردوشی های چون انبار غله ایران!) ندارید  و شخص اول مسئول پیگیری بحران سیستان رییس سازمان محیط زیست تعیین میشود و نه وزیر امور خارجه (البته فعلن وزیر خارجه وزیر هسته ای هستند!) و یا دبیر شورای امنیت ملی جهت مذاکره و  پیگیری حق آبه سیستان از کشور افغانستان و این یعنی فاجعه انسانی سیستان(مجموعه ای از بحران در اقتصاد، فرهنگ، مدیریت، آموزش، اشتغال، محیط زیست، بهداشت،...) را به معضلی زیست محیطی تقلیل می دهیم و برای سفر و بازدید رییس سازمان محیط زیست هم چه جیغ و کف هورایی بر میخیزد که جانا طبیب آمد! و مردم سیستان را برای خیر مقدم گویی و مطالبه گری پلاکاردی به صف میکنند...

  به گزارشی دیگر توجه کنیم. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در رابطه با عواقب سیاست های واردات محور کشاورزی مطلبی منتشر کرده اند بدین شرح:
«براساس بررسی‌های دفتر امور زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، وسعت و سرعت واردات محصولات کشاورزی در سال‌های اخیر شتاب داشته و سیاست‌های مقطعی مانند تنظیم بازار بر ارزش‌هایی چون دغدغه امنیت غذایی و خودکفایی، رجحان یافته است.
بنابراین کاهش تعرفه‌ها به بهانه کنترل قیمت‌، موجب سلب توانایی تولیدکنندگان برای تصمیم‌سازی و سرمایه‌گذاری و از دست دادن فرصت‌های شغلی شده و ساختارهای تولید را به خطر انداخته است   و بیشتر واردات بی رویه با طرح حمایت از مصرف کنندگان و تنظیم بازار صورت می گیرد.
سیاستگذاران عرصه تجاری سعی دارند با وضع تعرفه سبک، واردات ارزان‌تر این کالاها را عملی سازند و جنبه حمایتی تعرفه ها در عمل مغفول مانده است و به تاثیر میان مدت آن در تغییر الگوی کشت و تضعیف بخش کشاورزی و گسترش فقر در جامعه کشاورزان و روستاییان بی توجهی می شود.

این شرایط با همراهی سایر سیاست‌های اشتباه اتخاذ شده در عرصه تولید و تجارت محصولات کشاورزی، موجب وارد آمدن آسیب به این بخش شده است که در صورت تداوم این وضعیت، در چند سال آینده به ایجاد بحران در بخش کشاورزی کشور منجر خواهد شد که این موضوع با توجه به نقش بخش کشاورزی در اشتغال، تولید ناخالص ملی و همچنین ایجاد ارزش افزوده با کمترین اتکاء به درآمدهای نفتی و تامین امنیت غذایی به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های امنیت ملی ، اهمیت بسزایی دارد.»( http://rc.majlis.irوبسایت مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی)

 واضحا در این گزارش این سیاست ها را اشتباه و نتایج آن را گسترش فقر در کشاورزان و روستاییان بیان شده و در صورت عدم تصحیح آنها طی چند سال آینده کشاورزی کشور را در بحران پیش بینی کرده است.

 

ادامه دارد...