پس از بررسی مهمترین موانع رشد امکان انسانی توسعه کشاورزی در منطقه سیستان با تمرکز بر مشکلات کشاورزان در قسمت آسیب شناسی امکان ابزاری و امکان طبیعی به بررسی برخی موانع می پردازیم.جمع بندی دو مقاله قبل بدین شرح است:

1. سرآغاز انحطاط کشاورزی در ایران معاصر را میتوان از زمان رژیم وابسته پهلوی و با مجموعه اقداماتی تحت عنوان اصلاحات ارضی دانست که مورد اعراض شدید امام خمینی (ره) بعنوان برنامه استعماری و نقشه ای برای نابودی کشاورزی کشور قرار گرفت.

 2. پس از جنگ با همه خدمات شایان انجام شده اما تفکر غالب مدیریتی به سمت توسعه اقتصاد لیبرال سرمایه داری چرخش کرد بطوریکه برخی از وزرا دولت های پس از جنگ هم اکنون صراحتا از عدم اعتقاد خود به خودکفایی در کشاورزی در دوران تصدی مسولیت وزارت کشاورزی صحبت میکنند یا برخی از مدیران پس از چهارده سال مدیریت، ایران را کشوری نامناسب برای کشاورزی می دانند!

 3.بهمین دلیل درخواست مطالبه گری عمومی جهت معرفی کاندیداهای وزارت و مدیران ارشد بهمراه ریز برنامه و هدف و باور آنها بهنگامه انتخابات ریاست جمهوری از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری جهت جلوگیری از تکرار چنین روندهای مدیریتی مطرح شد

  4.از محل های آسیب این سیاست ها بخش کشاورزی بود که قربانی واردات بی رویه ، دلالان و سیاست های توسعه شهر محور و ضد روستا مدیران تکنوکرات شد و این روند زوال ادامه دارد.4.در آسیب شناسی امکان انسانی توسعه کشاورزی ریشه های ان را در سطح سواد پایین کشاورزان ، کیفیت پایین زندگی و ترک شغل کشاورزی توسط فرزندان و مهاجرت به  شهرها و یا بلیعده شدن در دانشگاه های مدرک ساز منطقه ، استفاده از روش ها سنتی آبیاری مانند غرقابی ، عدم آشنایی با کودها و استفاده از کودهای سرطانزا

5. با توجه به منابع محدود آب سیستان و شیوه آبیاری سنتی با هدر رفت فراوان دولت، سیستم آبیاری تحت فشار را به صورت رایگان در اختیار کشاورزان قرار دهد. و نیز بجای میلیاردها تومان هزینه جهت احداث و توسعه دانشگاه ها جهت بلعیدن فرزندان کشاورزان در رشته های نامربوط و بی خاصیت و پر کردن جیب و خزانه دانشگاه های غیرانتفاعی و  شهریه ای از جیب مردم فقیر منطقه ، و هزینه جهت احداث پروژه های اقتصادی و عمرانی با آینده ای مبهم این هزینه ها را صرف آموزش کشاورزان و فرزندان آنها و نیز تجهیز رایگان یا ارزان مزارع به امکانات کشاورزی مکانیزه کنند.

 یکی از آسیب های کشاورزی کشور و استان و منطقه سیستان کوچک بودن قطعات زمین های کشاورزی است که یادگار طرح استعماری اطلاحات ارضی است.این طرح استعماری امریکا چنان چه که در مقاله نخست نیز بدان پرداختیم بطور زیربنایی کشاورزی کشور را فلج کرد.

به گفته رمزی کلارک (دادستان اسبق کل امریکا) درباره میزان تاثیر اصلاحات ارضی بر کشاورزی کشور توجه کنیم : "محور سیاست خارجی ما این بود که مانع خودکفایی و استقلال دولتها و مردم در زمینه مواد غذایی شویم. ایران نمونه خوبی در این مورد بود. پهلوی برای 25سال،سرویس خوبی به ما داد. نظام کشاورزی که غذای چندهزاره ایران را تامین کرده بود، رو به نابودی گذاشت و نتیجه اعمال سیاست های ما این شد که ایران مواد غذایی خود را وارد کرد .

البته ایران تنها کشور خاورمیانه نیست که وابسته به واردات مواد غذایی است.امروز 22کشور عربی بیش از نیمی از مواد غذایی مورد احتیاج خود را وارد می کنند."

 کوچک بودن زمین ها باعث بهره وری پایین ، عدم امکان از ابزارالات ماشینی و مدرن ، هدر رفت آب و خاک ، درامد پایین، هدر رفت زمین قابل کشت بدلیل مرز بندی های خاکی و سنتی بطوری که تا سی درصد زمین قابل کشت صرف مرزبندی میشود! نمودار فوق واضحا عمق مشکل و فاصله داشتن استاندارد ابعاد زمین های کشاورزی ایران را با سایر کشورهای جهان نشان می دهد .

لذا نیازمند یکپارچه سازی اراضی منطقه برای افزایش بهره وری هستیم. از دیگز مزایا این طرح تعلق گرفتن امتیاز چاه آب، مدیریت واحد و مکانیزه شدن ماشین آلات کشاورزی و در نتیجه کاهش هزینه ها ، بالارفتن سطح زیر کشت و افزایش درآمد کشاورزان است. که این مهم نیازمند ایجاد تعاونی های روستایی است.

آسیب جدی دیگر کشاورزی منطقه الگو و ارغام مورد کشت در منطقه است. بخش اعظمی از زمین های کشاورزی منطقه سیستان به کشت گندم اختصاص دارد. که از نظر کارشناسی و طبق تحقیقات انجام شده اشتباه است. برای نمونه در تحقیق علیرضا کرباسی و همکاران در سال 88 با عنوان بررسی "مزیت نسبی کشت گندم در سیستان" نتیجه تحقیق بدین شرح منتشر شد:

بر اساس محاسبه ماتریس تحلیل سیاستی، نتایج نشان داد که کشت محصول گندم در هیچ کدام از زیربخش های سیستان دارای سود اجتماعی نیست و این مسله سبب پایین بودن درامد کشاورزان منطقه است. این بدان معنی است که از بعد ملی که زمینه هایی مانند مزیت نسبی تولید. اشتغال و ارزش افزوده را در بر می گیرد کشت محصول گندم نمی تواند توجیه اقتصادی داشته باشد. این در حالی است که اکثر زمین های زراعی سیستان به کشت گندم اختصاص دارد و سادگی و مرسوم بودن، ادامه دادن شغل اجدادی ، ریسک پایین و روش های کشت قدیمی سبب سده است که کشاورزان منطقه حاضر به کشت محصول دیگری به جای گندم نباشند.
لذا نمی توان به راحتی کشت این محصول را از برنامه کشاورزی منطقه حذف نمود. افزایش مطالعات در رابطه با الگوی کشت مطلوب و متناسب منطقه با شرایط اقلیمی و اقتصادی منطقه سیستان، افزایش مطالعات ژرف نگر در رابطه با کشت محصولات جدید و بررسی اقتصادی آن محصولات ، آموزش کشاورزان و تلاش همه جانبه در جهت ارایه راه حل های عملی برای بهبود عملکرد و کاهش هزینه ها برای خرید نهاده های مورد نیاز کشاورزان برای رسیدن به نقطه حداقل مزیت نسبی راهکارهایی برای بهبود سوداوری گندم در منطقه سیستان می تواند باشد.همچنین کاهش سطح زیر کشت فعلی گندم و جایگزینی روش های موفق تر کشت گلخانه ای در منطقه نیز ضروری به نظر می رسد.

این کشت گسترده گندم بدون سود اقتصادی و اجتماعی بهمراه مصرف آب بالا ( برای یک کیلوگرم گندم ۱۵۰۰ لیتر آب مورد نیاز است ) را بگذارید در کنار دو محصول شاخص و سنتی منطقه یعنی هندوانه و خربزه! یکی از راه های از دست دادن اب منطقه کشت محصولات آبداری همچون هندوانه و خربزه است که محصولاتی هستند که کشت آنها نیازمند آب فراوانی است ! اغلامی که از آنها بعنوان صادرات مجازی اب یاد میشود. بطوریکه آب خام مورد نیاز برای تولید هندوانه و خربزه از خود محصول گران‌تر تمام می‌شود.برای مثال برای تولید 200 تومان محصول کشاورزی مانند هندوانه، 400 هزار تومان آب مصرف می‌کنیم که باید به آن مصرف برق چاه موتورها، هزینه کار کشاورزان، کود و. . . را هم افزود.  همچنین این محصولات بطور گسترده در کنار زمین های کشاورزی و در کنار جاده با قیمت نازل فروخته می شود و یا پس از دست بدست شدن توسط دلالان چندین برابر قیمت در شهرها بفروش می رسد.

و در اخرین تدابیر و بستر سازی برای حمایت از کشاورزان و تولید! ،افزایش قیمت بنزین توسط دولت تدبیر و امید تا بنا بر گفته محمد سادات ابراهیمی عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی مجلس دیگر باید کشاورزی را تعطیل کنیم! :" وضعیت فعلی کشاورزان هزار و یک مشکل داشت و با این افزایش قیمت باید فاتحه بخشی از مجموعه کشاورزی را خواند، چون کشاورزان با همین وضعیت موجود هم به شدت نگران جبران هزینه‌هایشان بودند و به طرق مختلف ابراز نارضایتی و ناخشنودی می‌کردند.

با اتفاقی که افتاده هزینه‌های تمام شده کشاورزی سیر صعودی پیدا می‌کند، حال آن‌که قیمت محصولات، مرتب رو به کاهش است. مثلا همین الان گوجه فرنگی، سیب زمینی و پیاز روی دست کشاورزان مانده یعنی قیمت به قدری پایین است که برای کشاورز صرف نمی‌کند محصولش را برداشت کند.

در این شرایط که کشاورز نیاز به حمایت دارد یا حداقل اوضاعش نباید از این که هست بدتر شود، این سیاست‌ها، سیاست‌هایی است که باعث می‌شود کشاورزی را تعطیل کنیم."

 

پس سیستان بعنوان یکی از کانون های خشکسالی کشور بمدت 16 سال، کم بارش ترین و خشک ترین مناطق کشور، فقیرترین منطقه کشور از نظر درامد و پایین ترین خط فقر کشور و از کانون های مهاجرت روستاییان  ، محصولی با ضرر اقتصادی اثبات شده مانند گندم می کارد و منابع محدود آب خود را به روش غرقابی با کشت هندوانه و خربزه صادر  و هدر می سازد!

بعنوان جمع بندی آسیب شناسی امکانی(انسانی،ابزاری،طبیعی) پیشرفت کشاورزی در منطقه طی سه مقاله بعنوان کوششی برای بررسی ریشه های بحران کشاورزی در منطقه سیستان میتوان موارد زیر میتوان اشاره نام برد: 1. سطح سواد پایین کشاورزان و کشاورزی غیز علمی 

2. کیفیت پایین زندگی و ترک شغل کشاورزی توسط فرزندان و مهاجرت به  شهرها و یا بلیعده شدن در دانشگاه های مدرک ساز منطقه

3. استفاده از روش ها سنتی آبیاری مانند غرقابی با بازده پایین و هدر رفت بالای آب در منطقه ای با منابع محدود آب و دچار خشکسالی

4. عدم آشنایی با کودها و استفاده از کودهای سرطانز ا

5. کوچک بودن قطعات زمین های کشاورزی لذا بهره وری پایین کشاورزی و عدم نیاز به ابزار الات ماشینی

6.الگوی کشت اشتباه و غیر اقتصادی با محوریت کشت گندم

7.هدر رفت آب با کشت محصولات آب بری ماندد هندوانه و خربزه

8.سیستم توزیع ناکارآمد و  دلال محور