1. دین در عرصه اجتماعی در دوران قبل انقلاب نیز حضور داشت . محافل اجتماعی مانند مساجد ، هیئات، بازار ، سبک زندگی ، خانواده ها و ارتباطات اجتماعی...

اما دین در دولت مدرن حضور نداشت. و در نتیجه در محصولات دولت مدرن و متجدد نیز جایی نداشت مانند سیاست های اقتصادی، فرهنگی و نهاد های مدرن دولتی مانند آموزش و پرورش، دانشگاه ها، سینما ها و...
بعد از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ نظام سیاسی تغییر کرد.نظام سیاسی طاغوت متلاشی شد اما نظام طاغوتی و مدرن در عرصه فرهنگ و اقتصاد باقی ماند.
اما آیا جایگزینی افراد متدین به جای افراد سکولار و طاغوتی کافی بود؟
آیا عوض کردن راننده اتومبیل تغییری در نوع و ماهیت اتومبیل ایجاد می کند؟ شاید اهداف اسلامی باشد ولی پاهای طی کنده مسیر عاریتی و غیر اسلامی است. متفکرین با تحلیل تاریخ اسلام به این نتیجه رسیدند که فقط داشتن اهداف اسلامی کافی نیست و باید طرح و برنامه رسیدن به این اهداف نیز اسلامی باشد.باید آموزه های اسلامی به سیستم اسلامی تبدیل شود:

"من میدیدم آن‏ها که مدعى هستند باید اسلام را از سرچشمه‏ ى اصلى‏ اش گرفت، این اسلام را از راه اصلى‏ اش، از راه خودش به مقصد نمى‏ رسانند و هنگام بیان کردن این اسلام از طرح‏هایى غیر اسلامى مدد مى‏ گیرند و بر قدرتى خارجى تکیه مى‏ کنند و فقط به کمک شعار مى‏ خواهند اسلام را قالب بزنند و پیاده نمایند، در حالى که اسلام جز با پاى خودش به مقصد نخواهد رسید و نه تنها هدف بلکه راه هم باید راه خودش باشد. چه فرق مى‏ کند در قسمت سازندگى و تهیه‏ ى افراد و یا جمع آورى این‏ها و یا در قسمت تبدیل شخصیت‏ها به قدرت و بستن افراد به حزب و به بنیان مرصوص. و چه فرق مى‏ کند که در قسمت تربیتى‏ اش و یا در قسمت‏هاى اعتقادى‏ اش یا در نظام‏هاى اقتصادى و قضایى و جزایى و حقوقى‏ اش. در تمامى این‏ها و جز این‏ها نمى ‏توان جز از طرح اسلامى و راه حل‏هاى قرآن به سوى راه حل دیگرى رفت و اگر رفتیم این دیگر حکومت اسلام و حقیقت اسلام نیست؛ چون همین که هدف حکومتى اسلام و معیارهاى انتخاباتى آن و روش سازندگى و جمع آورى و وابستگى افراد آن و یا تهیه‏ ى نیرو و قدرت آن از جاى دیگر آمد، اسلام طعمه ‏اى خواهد شد و دستاویز محکمى و به همان جایى بر مى‏ گردد که از آن آغاز شده و بر آن دامانى مى‏ خوابد که در آن تربیت گردیده است."[i]

 
مذهبی ترین افراد نیز در ساختار و سیستم اجرایی ترجمه غربی(متجدد) داخل کشور در بهترین حالت دزدی و فساد و رانت خواری فردی نمی کنند. ولی آیا جلو محصولات فاسد سیستم و ساختار خود را نیز می توانند بگیرند؟ جلوی فرایند ماشینی سکولار شدن افراد را در نظام اموزش و پرورش و اموزش عالی را می توانند بگیرند؟ جلوی ربا را در نظام اقتصادی مدرن را می توانند بگیرند؟ ...
ساختار و مکانیسم دولت مدرن، مدرنیته غربی و تجدد را در کشور بسط می دهد. تهران هر روز نیویورک تر میشود و زاهدان تهران تر.روستاها هم طبق اصول و قوانین مدرن شدن محکوم به نابودی و انقراض هستند.


2. فهم مادی و ساده انگارانه انقلاب اسلامی و اهداف ان منجر به این شده است که با گذشت سه دهه از انقلاب بهترین ایده اجرایی و البته در حال اجرا ، طرح ژاپن اسلامی و مالزی اسلامی باشد. جامعی مرفه و تکنولوژیک با کسب و حفظ تمامی دستاوردهای مادی غرب اما با شهروندانی متشرع و دین دار . جمع دنیا و اخرت ! به همین سادگی و خوشمزه گی . مواد لازم برای اجرا شدن این نسخه ، عنصر انسانی بعنوان تکنسین به عنوان اجرا کننده فرمول و پول و سرمایه است. و البته نام دیگر این تکنسین های اجراکننده فرایند بسط مدرنیته و تجدد در هر مکانی ، مهندس است. و به باور برخی متفکران "مهندس، انسان مثالی دوره جدید و مدرن است. تغییر جهان را کانت و هگل و مارکس گفتند. این‌ها گفتند فلسفه‌ای که جهان را تفسیر می‌کند تمام شد و فلسفه و علم باید جهان را تغییر بدهد، اما این تغییر به دست مهندسان انجام می‌شود."[ii]

 

3.  اما در این نسخه، فرمول های توسعه در اقتصاد و فرهنگ از قبل توسط تمدن غربی نوشته شده و تحت عنوان کلی " برنامه توسعه" تجویز میشود. و فقط تکنسین هایی آموزش دیده و آشنا با این فرمول ها بمانند کنترل گر این ماشین ها و ساختارها باید این فرمول ها را اجرایی کنند. این فرمول ها غیر از تکنسین ها به تزریق پول و سرمایه نیز دارند. حال این تکنسین ها اگر هم نداشتید و فقط پول داشتید مانند کشورهای عربی حوزه خلیج فارس باز هم ان ساختار را در کشور خود میتوانید با پول خریداری کنید و مدرن شوید. یا مانند ژاپن کمی غیرتی تر برخورد کنید و با پول خود افرادی را جهت آموزش و داشتن تکنسین بومی  به غرب بفرستید و کشور خود را مدرن کنید .

4. در جمهوری اسلامی ایران نیز اهداف توسعه را تصحیح و اسلامی میکنیم مانند گسترش معنویت و عدالت. اما فرمول و سواد تکنسین ها چیز دیگری است و همان نسخه جهانی برای توسعه و مدرن شدن است.لذا اهداف تامین نمی شود و بحران ها و پیامدهای توسعه از راه می رسند. و البته انقلاب رهبر و حکیم دارد و راه حل و درمان حکیمانه این خلا حیاتی از سوی ایشان تحول علوم انسانی و تولید علم دینی و تهیه نقشه و الکوی پیشرفت(و نه توسعه) ایرانی اسلامی معرفی شده است :

" امروز در چشم بسیاری از نخبگان ما، بسیاری از کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً مدلهای غربی است؛ توسعه و پیشرفت را باید از روی مدلهایی که غربیها برای ما درست کرده‌اند، دنبال و تعقیب کنیم. امروز در چشم کارگزارانِ ما این است و این چیز خطرناکی است؛ چیز غلطی است؛ هم غلط است، خطاست، هم خطرناک است. غربیها در تبلیغات خیلی ماهرند؛ یعنی ماهر شده‌اند؛ در طول این دویست سیصد سالی که کار تبلیغاتی پیدرپی میکنند، با تبلیغات موفقِ خودشان توانسته‌اند این باور را در بسیاری از ذهنها به وجود بیاورند که توسعه‌یافتگی مساوی است با غرب و غربی شدن.

ما حالا باید برای شکستن این طلسم فکر کنیم؛ کدام طلسم؟ این طلسم که کسی تصور کند که پیشرفت کشور باید لزوماً با الگوهای غربی انجام بگیرد. این وضعیت کاملاً خطرناکی برای کشور است. الگوهای غربی با شرائط خودشان، با مبانی ذهنی خودشان، با اصول خودشان شکل پیدا کرده؛ بعلاوه ناموفق بوده. بنده به طور قاطع این را میگویم: الگوی پیشرفت غربی، یک الگوی ناموفق است. درست است که به قدرت رسیده‌اند، به ثروت رسیده‌اند؛ اما بشریت را دچار فاجعه کرده‌اند. پیشرفتهای غربی، پیشرفتهایی است که امروز همه‌ی دنیا و همه‌ی بشریت دارند از آن رنج میبرند؛ کشورهای عقب‌مانده یکجور، کشورهای پیشرفته یکجور. این همان پیشرفت و توسعه‌ای است که توانسته است گروه‌های معدود و انگشت‌شماری از خانواده‌های ثروت را به ثروت برساند؛ اما ملتهای دیگر را دچار اسارت و تحقیر و استعمار کرده؛ جنگ به وجود آورده و حکومت تحمیل کرده است و در داخل خود آن کشورها هم اخلاق فاسد، دوری از معنویت، فحشا، فساد، سکس، ویرانی خانواده و این چیزها را رواج داده. بنابراین، موفق نیست. شما الان اگر آثار ادبی کشورهای غربی - مثلاً فرانسه - را که مربوط به سه قرن یا دو قرن پیش هست، بخوانید، وضع امروزِ آنجا را هم مطالعه کنید، خواهید دید مردمِ آنجا از لحاظ اخلاقی بمیزان بسیار زیادی عقب رفته‌اند.

بنابراین، آن چیزی که ما به آن نیاز داریم، این است که نقشه‌ی پیشرفت کشورمان را بر اساس جهان‌بینی اسلام برای این انسان، انسانِ در منطق اسلام، فراهم و تهیه کنیم. در این نقشه‌ی پیشرفت و تحول، دیگر معنا ندارد که پیشرفت با فحشا، با غوطه خوردن درمنجلاب فساد همراه باشد. معنویت، پایه‌ی اساسی این پیشرفت خواهد بود. پیشرفتی که محورش انسان است و انسانی که دارای بُعد معنوی قوی است و انسانی که علم و دنیا و ثروت و فعالیت زندگی را وسیله‌ای قرار میدهد برای تعالی روحی و رفتن به سوی خدای متعال، این پیشرفت با آن پیشرفت خیلی متفاوت است. 

من میخواهم بگویم مجموعه‌ی دانشگاهی کشور ما، مجموعه‌ی نخبگان کشور ما - هم حوزه و دانشگاه - یکی از بزرگترین کارهاشان باید این باشد که نقشه‌ی جامع پیشرفت کشور را بر اساس مبانی اسلام تنظیم کنند؛ دل به الگوی غربی و مدلسازیهای غربی نسپرند. او نمیتواند کشور را نجات بدهد؛ او نمیتواند پیشرفت کشور ما را تنظیم کند. کسانی که در مراکز برنامه‌ریزی یا در مراکز علمی و تحقیقی هستند و راجع به اقتصاد، راجع به سیاست، راجع به سیاست بین‌المللی و راجع به مسائل حیاتی دیگر کشور کار و فکر میکنند، دنبال این نباشند که فرمولهای غربی را؛ فرمولهای اقتصادی غرب، فرمولهای بانک جهانی یا صندوق بین‌المللی پول را با مسائل کشور تطبیق کنند؛ نه، آن نظریه‌ها، نظریه‌های مفید برای ما نیست. البته از عِلمشان استفاده میکنیم؛ ما تعصب نداریم. هرجا پیشرفت علمی، تجربه‌ی علمی باشد، استفاده میکنیم. از مصالح استفاده میکنیم؛ اما نقشه را بر طبق فکر خودمان، بر طبق نیاز خودمان بایستی بریزیم".(بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد-۱۳۸۶/۰۲/۲۵)

حال توفیق در این راه حل بقدر کوشش نخبگان ، حوزه و دانشگاه ، دولتمردان و آحاد مردم است.


5. در استان سیستان و بلوچستان نیز بعنوان مهم ترین استان کشور سالهاست که تحت عنوان محرومین زدایی فرایند توسعه الویت اول آن می باشد.
اکثر نیازها و کمبودهای استان در یک نگاه مادی و میدانی کاملا مسایلی فنی و مهندسی است. کمبود راه، مسکن، کارخانجات و کارگاه، گاز، اب، برق، سوخت و انرژی و...
لذا این حجم گسترده کمبود امکانات اولیه مادی در کنار بافت سنتی و روستایی مردم استان و نیاز به رفع کمبودها مادی و روستازدایی (چراکه روستا از مظاهر توسعه نیافته گی ، سنت ، قدمت و کهنگی است و مدرنیته با هرچه که میراث دار این مفاهیم دارد سر ستیز دارد) مغز راهبر و بافت مدیریتی استان را مهندسی و تکنسین فرآیند توسعه معرفی می کند. و البته دانشگاه های استان در کانون تربیت کادر و نیرو برای این روند توسعه هستند. لذا با این حجم بالای نیاز مهندسی استان به نام آبادانی و توسعه استان و به کام تجددخواهی،  از مدیریت حاشیه ای فرهنگی استان چه می توان انتظار داشت؟


[i] اندیشه من. علی صفایی حایری . صفحه 5

[ii] سخنرانی دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در مراسم گرامیداشت روز مهندس . خبرگزاری مهر . کد خبر: 2506190