درنگی در معیارهای توسعه و نتایج مدرنیزاسیون کشور

1. در شماره ۵۱۸ هفته شهریور هفته نامه همشهری جوان گفتگو با دو جوان آلمانی که اخیرا به ایران سفر کرده بوده اند تحت عنوان "مسافران برلین: عاشق ایران شده ایم" منتشر کرد.


با توجه به نگاه عرف جامعه خودمان(و حتی نگاه دانشگاهی و آکادمیک!)، دو جوان اروپایی از کشورهای "توسعه یافته"(Developed countries )(آلمان) به یک کشور "در حال توسعه "(Developing country) سفر کرده اند. البته با کمی ارفاق یک کشور در حال توسعه متوسط نه ضعیف. منظور از ضعیف آن کشورهایی است که اهالی کشور های توسعه یافته قبل سفر به آنجا واکسن مالاریا، فلج اطفال ، تایفوئید، تب زرد، هاری و... به خود می زنند! اما بهر حال این مسافران در نگاه عرف و نیز تحت اصطلاحات متون دانشگاهی و علمی(!) از یک کشور "توسعه یافته" به یک کشور "در حال توسعه" سفر کرده اند و در نتیجه  یک سفر اکتشافی و توریستی از بالا به پایین انجام داده اند.

 مشابه این گونه سفرهای توریستی و اکتشافی در داخل کشور نیز اتفاق می افتد. شبیه آنچیزی که شهرنشینان وطنی وقتی به روستاها سفر میکنند . شهرنشین ها می دانند که به جایی سفر می کنند که سطح زندگی مادی مانند امکانات و رفاه و در کل کیفیت زندگی پایین تر است.و البته با این حال همه چیز را برای شان مفرح، جذاب و بکر است و صدالبته با هدف تفریح و تجدید روحیه برای بازگشت به شهر است و لذا برای اقامت کوتاه مدت نه طولانی یا دایمی سفر می کنند. چون در هر صورت کیفیت زندگی شهری قابل مقایسه با خاک و خل و زحمت کبفیت زندگی روستایی نیست.
در نگاه عرف، این یک سفر تفریحی  از سرزمین بنز و BMV به  سرزمین پراید و پژو ۴۰۵ است! و و البته با توجه به ذهنیت والدین این دو جوان آلمانی سفر به IRAN سفر به IRAQاست  و دیدار با داعشیان نصیب میشود نه پارسیان! :

 

"وقینا: خیلی از مردم فکر می‌کنند که وقتی راجع به ایران صحبت می‌کنیم، ایران شبیه عراق یا افغانستان است. بسیاری از آنها فرق این کشور‌ها را با هم نمی‌دانند. آنها این‌طور نگاه می‌کنند، اخبار هم به این تصورات دامن می‌زند؛ مثلا خیلی‌ها فکر می‌کنند که داعشی‌ها اینجا هستند.

لیزا: مثلا خانواده من و دوستانم موقع بدرقه‌ام می‌گفتند مراقب داعشی‌ها باشید. ما می‌خندیدیم و می‌گفتیم داعش در ایران نیست."


با اینکه بسیاری از متفکران معاصر غربی ( مدرن و پست مدرن) مانند اعضای مکتب فرانکفورت نسبت به فاجعه «شیئی شدگی » و مسخ انسان وتبعات بسیار عظیم و مخرب آن در همه ساحات فکری و عملی انسانها هشدار دادند[i] و فلاسفه بزرگ معاصر همچون هایدگر، نیچه، فوکو ، دریدا و...خبر از انحطاط تمدن غرب و سقوط تمدن غربی داده اند ولی کماکان برای عرف مردم ایران (با سرانه مطالعه بسیار پایین و انتشار محدود کتاب) بویژه طبقات متوسط شهری و طبقه مرفه و ثروتمند ، به مدد مدیا(کانال های ماهواره و سینما و اینترنت و)غرب و دنیای متجدد را همان دنیای  متهور و نو می پندارند که کیفیت زندگی آن به مراتب از زندگی سنتی و یا حتی شبه مدرن امروزی ایرانی بیشتر است و سخن این فلاسفه  محلی برای توجه و مرجعیت و حساب بری ندارد. و کماکان و بشدت مرغ همسایه غاز و طاووس است.


حال اگر بجای فلاسفه غربی و یا وطنی منتقد، پای صحبت مسافرانی از مردم همان کشور های باصطلاح توسعه یافته بنشینیم احساس هم دلی و همذات پنداری بیشتری میکنیم ، چراکه اغراض سیاسی را کمتر محرک صحبتهای آنها میدانیم و اعتقاد داریم که صادقانه تر بیان شده است .

"همشهری جوان: اما مردم ایران همیشه خودشان را با اروپایی‌ها مقایسه می‌کنند. همیشه می‌گویند کارهایی که ما می‌کنیم در خارج از کشور اتفاق نمی‌افتند.

 

لیزا: واقعا؟ (می‌خندد) باورم نمی‌شود، ولی من باید بگویم که فرهنگ ایرانی خیلی زنده است، چون من می‌بینم تمام ایرانی‌هایی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، هنوز هم با گذشت سال‌های زیاد دوری از کشورشان فارسی صحبت می‌کنند و هنوز غذاهای ایرانی می‌خورند.

بیشتر آنها به ایران برمی‌گردند و بقیه هم حتما به کشورشان سر می‌زنند. این نشان‌دهنده فرهنگ قوی و بالای ایران و ایرانی است. 

خیلی از آنها در خارج از کشور هم مولانا می‌خوانند. این ایرانی که من دیدم همه‌اش جزء فرهنگ بزرگ ایرانی است. حتی رانندگی‌اش هم یک سبک و فرهنگ است و نمی‌توان آن را از ایران جدا کرد. شما ایرانی‌ها از خیلی جهات از اروپایی‌ها پیشگام‌تر هستید و این برای من خیلی جذاب است.

 

وقینا: این موضوع یک مساله رایج است. انسان‌ها همیشه خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند تا بهتر شوند و ما هم به اینجا آمده‌ایم تا بهتر شویم. این اصلا چیز بدی نیست.

 

همشهری جوان : وقتی برگردید و شبیه یک ایرانی رفتار کنید، عکس‌العملشان چه خواهد بود؟

 

لیزا: آنها حتما گیج می‌شوند. در اولین دیدار فکر می‌کنند که دیوانه هستیم یا اینکه چیزی از آنها می‌خواهیم. ما در مترو یک نوع نگاه داریم که به آن می‌گوییم Metro View. وقتی سوار مترو می‌شویم نباید در چشمان کسی نگاه کنیم.

تمام مردم آلمان همین‌طور هستند در وسایل نقلیه عمومی با موبایل صحبت نمی‌کنند، تمام زمانشان را یا سرگرم گوشی موبایلشان هستند یا در حال کتاب خواندن. نرمال نیست که کسی سرش را بالا بیاورد و در چشم کسی زل بزند. 

اگر این کار را بکنید، طرف مقابل مضطرب می‌شود و ممکن است اعتراض کند. در آلمان مردم خیلی تاکسی نمی‌گیرند، برخلاف اینجا که اکثرا سوار تاکسی می‌شوند. 

در آنجا همه مجبورند پنج صبح از خواب بیدار شوند و بدون اینکه قهوه خورده باشند به سر کار بروند، شاید یکی از دلایل اینکه دوست ندارند با کسی حرف بزنند و تنهایی را بیشتر ترجیح دهند، این موضوع باشد.

 

من تا به حال به کشورهای زیادی مثل تایلند، موراکو (شمال آفریقا)، هند، سوئیس، اوکراین و کشورهای اروپای شرق سفر کرده‌ام، لیزا هم همین‌طور، اما اگر بخواهم مردم را معیار سنجش قرار بدهم، بهترین کشوری که به آن سفر کرده‌ام ایران بوده هرچند که دیدن هند هم برایم خاص و بی‌نظیر بود."

 


و البته صحبتهای این دو جوان آلمانی مانند نمونه های مشابه دیگری در رسانه های کشور منتشر شده است اگر اثری بر محتوای آگاهی اقشاری از جامعه حتی طیف های خاصی مانند جوانان یا دانشجویان تاثیری نداشته باشد جای تعجب نیست چراکه طبقه نوظهور و بزرگ "متوسط" ایران و نیز اقلیت مرفه با توجه به آمارها و الگوی مصرف، سبک زندگی، ارزش های گفتمانی و رفتاری آنقدر مبهوت و محسور تمدن غربی است و چنان عاشق شده است که زشتی های یار و نگار خود را دیگر نمی بیند و اگر بدتر از آن با علم به سرانجام توسعه غربی شتابان ظاهری و باطنی خود را به تمدن غربی نزدیک میکند ضرب المثل زیر برایش صدق می کند که: کسی خواب باشد را می توان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده است را نمی توان بیدار کرد.


اما مهمترین سوالات این یادداشت: شـاخص هـای پیشـرفته و توسـعه یافتـه یـا عقـب مانـده گـی در چیســت؟ معیار توسعه یافتگی در چیست؟ معیار کیفیت زندگی در چیست؟در رفاه است ؟ در درامد سالانه و ضریب جینی است؟ در قدرت خرید است؟در طول عمر و سلامت و تمیزی است؟ و آینده ادامه توسعه غربی در کشور چه خواهد  شد؟

Most commonly, the criteria for evaluating the degree of economic development are gross) domestic product (GDP), gross national product (GNP), the per capita income, level of industrialization, amount of widespread infrastructure and general standard of living)

 

 با جمع بندی نظریات و آرا فلاسفه غربی و ایرانی منتقد غرب و بررسی شاخص های توسعه یافتگی و مهمتر از همه خسران های عملی و محسوس تمدن غربی برای بشر مدرن بویژه از نظر اخلاقی و محیط زیست و ضرر های غیرقابل جبران بسط مدرنیته و غربگرایی آیا نباید برای تغییر در این تعاریف ، مفاهیم و نیز سیستم ها و ساختارهای اجرایی مبتنی بر این تعاریف و فرمول های بسط توسعه و مدرن سازی دولت و جامعه بصورت ریشه ای اقدام کرد؟

چه زمانی در کتاب های درسی دانشگاه حداقل برای قدم اول، نقد و بررسی اسلامی متون درسی ترجمه شده را به عنوان مشهورات علوم انسانی مدرن خواهیم دید؟

توســعه یافتــه گــی یــا عقــب مانــده گــی در چیســت؟ معیار توسعه یافتگی در چیست؟

به سبک زندگی حسابگر ، سودپرستانه و قارونی مآبانه تفاخر کنیم و تکاثر را معیار کیفیت زندگی قرار بدیم؟ آیا در دستگاه تفکر مدرن مفاهیم همچون قارونی و تکاثری بودن زندگی معنا دارد؟ توسعه تکاثری غرب را معیار قرار بدهیم یا دل در گرو آرمان توسعه کوثری داشته باشیم؟:

"آنچه که در اسلام مورد تاکید است توسعه کوثری است که مبتنی بر کتاب خدا و عقل می‌باشد. توسعه کوثری هم تولید سرمایه و رونق فضای کسب و کار را در نظر دارد و هم دغدغه‌ی کرامت‌انسانی و عدالت‌اجتماعی را در نظر می‌گیرد[ii]."


توسعه تکاثری و مادی دستپخت انسان منقطع از وحی ، غیب ، مبدا و معاد را معیار زندگی قرار بدهیم یا رشد وسلوک را برای رسیدن به مقام خلیفه اللهی  و مومن به ولایت الله و امام عصر خود؟
توسعه مادی تمدن غرب با فهم ناقص از بشر ایجاد شد. با تکیه بر بعد جسمی انسان و در همین تکیه کردن نیز ناقص و جاهل عمل کرد چراکه انسان ضعیف و عاجز و جاهل نیز هست و در سیر زندگی اش آزموده میشود و اولاد و اموال فتنه زندگی اش محسوب میشوند و دوست داشتن خواستنى‏ها از زنان و اولاد و اموال فراوان از زر و سیم و اسبان نشاندار و دام‏ها و کشتزاران در چشم مردم آراسته شده است، ولى اینها متاع زود گذر زندگانى دنیاست و سر انجام نیکو [و زندگى عالى‏تر] نزد خداست(آل عمران آیه 14)

شهید مطهری (ره) می گوید: «حقیقت این است که این مدح و مذم،ازآن نیست که انسان یک موجود دو سرشتی است. نیمی از سرشتش ستودنی و  نیم دیگر نکوهیدنی؛ نظر قرآن به این است که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند واین خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوه دارد ایمان است. به وسیله ایمان است که علم از صورت یک ابزار ناروا و در دست نفس اماره خارج می شود و به صورت یک ابزار مفید درمی آید.پس انسان حقیقی که خلیفه الله است، همه چیز برای اوست و بالاخره دارنده ی همه ی کمالات انسانی است، علاوه براین،انسان،ایمانی است نه انسان منهای ایمان، انسان منهای ایمان کاستی گرفته و ناقص است. چنین انسانی حریص خونریز و کافر است و ازحیوان پست تر». [iii]

 

استاد قرائتی نیز درباره انسان شناسی رشد انسان می فرمایند:"انسان اگر در مدار تربیت انبیاء قرار نگیرد گرایش منفی دارد «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ» یعنی انسان دارد آب می‌شود مثل اینکه می‌گویند چراغ به طور طبیعی باد آنرا خاموش می‌کند مگر اینکه شیشه‌ای دور آن بگذاریم «إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا» ." [iv]

 

توسعه ای که از برنامه انبیا اخذ نشود خسران را بسط و گسترش می دهد. و اگر افراد اعتقادی به برنامه انبیا نداشته باشند و گرایشات منفی خود را نظریه پردازی می کنند  (تولید علوم انسانی مدرن با حذف محتوای دینی) و سپس سازمان دهی شده و به سیستم اجرایی تبدیل می شود و به نام و اسم توسعه خسران و تباهی سیستمیک می شود و طبق برنامه به فتح قلب ها و افکار و نسل ها و جوامع و تولید دانش مبتنی بر گرایشان منفی و نفسانی و تکنولوژی منطبق بر آن گرایشات می پردازد.

در واقع میلیونها خانواده ایرانی بخاطر ارزش های بی همتایی(با مرکزیت ایمان و بندگی و ولایت خدا و رسول و امام در زندگی)که در طول قرنها وارث و اشایه دهنده آن در دنیا بوده نظیر یکتاپرستی، مدنیت ، اخلاق،مردانگی و مروت،راستی و جوانمردی ، ایثار و نوع دوستی،حیا و عفت،حکمت و دانش ،مدارا و حلم ،صبوری و بزرگواری و سخاوت ، احساس و شور زندگی،عزت و شرف و توحید ، عبودیت و ولایت بعنوان والاترین ارزش های حقیقی زندگی و اکنون نیز علی رغم داعیه دار برپایی تمدنی نوین اسلامی پس از انقلاب اسلامی دچار بیماری داخلی و فرایند هضمی تحت لوای "توسعه" و مدرنیزاسیون شده است که بدترین زیان آن حذف ارزش ها و اخلاق از صحنه زندگی است.

و با ادامه روند توسعه غربی و گشترش مدرنیته و حاکمیت مشهورات آنها بر قلب ها و فکرها در کشور به زودی با امواج سونامی واری از بحران های اخلاقی ، فرهنگی ، اقتصادی و حتی زیست محیطی روبرو خواهیم بود که هم اکنون نیز آژیر خطر آنها بصدا در آمده است.

 

ایران شیعه انقلابی کنونی آخرین دسته و امت بشری هستند که با پرهیز از افراط و تفریط در زندگی بر اولویت "حفظ ارزش های الهی و حقیقی" تاکید دارند و علاوه بر اموال، دین و آیین و اخلاق و ارزش را نیز برای نسل های پس از خود به ارث میگذارند. اگر همه احاد مردم به مثابه یک امت واحده و با وحدت عقیده و عمل در کشاکش باران مرارت ها و سختی های زندگی تحمیلی مدرن (و ماهیتا دین و اخلاق ستیز به گواهی فلاسفه غربی)در طول زندگی،عرصه زندگی به عرصه دفاع مقدس در جنگ(زندگی)تحمیلی مدرن با ارزش و بی همتا تلقی کنند(به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند- سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰) احساس رضایت و شادی و بهجت بعنوان کیفیت زندگی و مسولیت بیشتری احساس خواهند کرد.

اما روند جهانی شدن (Globalization)  و قالب زدن و تکثیر شهروند جهانی با ارزش های دنیوی و مادی باعث ریزش ایرانیان مسلمان شیعه شناسنامه ای و باقی ماندن مسلمانان شیعه شناختی میشود.در حالی که آنچه در داخل کشور باید اتفاق بیافتد تبدیل مسلمانان شناسنامه ای به مسلمانان شناختی است که در مقابل ویروس های تفکر مدرن غربی و فرایند غربی سازی Westernization)) افراد و ملل و جهان واکسینه و مقاومت و مبارزه کنند.

( Westernization is a process wherebysocieties come under or adopt Western culture in areas such as industrytechnologylawpoliticseconomicslifestyledietclothinglanguage,alphabetreligionphilosophy, and values.)



با افزایش روند نسخه غربی توسعه و بسط مدرنیزاسیون زندگی ، متجددانه و ارزشها دنیوی مدرن (و باصطلاح جهانی) نیز بسط پیدا خواهد کرد .اگر هر چه زودتر الکوی اسلامی ایرانی پیشرفت به نسخه های اجرایی خود را نرسد روند توسعه غربی با بسط مدرنیه در تمامی شیون زندگی افراد مسلمان کشور فرهنگ کشور را مستعمره فرهنگی غرب خواهد کرد و دین، فرهنگ و اندیشه و اخلاق در کشور منزوی و ایزوله می شود و مهمترین اتفاق فرهنگی کشور یعنی سکولاریزسیون جامعه اتفاق خواهد افتاد. شاید مساجد گشترش یابند و نماز جمعه ها و جماعت ها و عبادات فردی برقرار باشد ولی انقلاب اسلامی از درون استحاله خواهد شد . معرفت الهی ، اخلاق و شریعت محوری از مبنایی ترین اصول زندگی از نظر اسلام است و از کلیدی ترین مفاهیم زندگی سبک زندگی ایرانی- اسلامی است و در نبود آنها زندگی هیچ ارزشی ندارد و خسران کامل است .همه این ها در فرایند های فوق به نام سنت و خرافه و تهجر از صحنه روزگار محو خواهند شد.

 با این حال باز هم مهاجرت از ایران بیشتر خواهد شد(هم اکنون هرساله حدود 300هزار نفر و رتبه 15 دنیا در مهاجرت(چراکه سکولار شدن افراد و ایزوله شدن دین در خانه های متدینین باعث حذف و بی اعتباری حقایق دینی از صحنه زندگی اجتماعی و در نتیجه از هم پاشیدن شالوده اجتماعی جامعه خواهد شد. مسلمنان شیعه امت واحده تبدیل به شهروندان دهکده جهانی خواهند شد و شهروندان دهکده جهانی دیگر جهان-وطنی(Cosmopolitanism) خواهند بود و ایران فقط زادگاه است و کل جهان موطن. مهاجرت افزایش پیدا خواهد کرد چراکه در این بی اعتبار شدن حقایق دینی و الهی و تقلیل آن به مفاهیم دستگاه فکری مذهبی برخی مذهبیون!، دیگر سرزمین تحت "ولایت طاغوت" دیگر معنی نخواهد داشت. مهاجرت از سرزمین مورد استضعاف دیگر معنی نخواهد داشت. سرزمین کفار و مشرک دیگر معنی نخواهد داشت.

همچنین بدلیل سیاست های دولت مدرن و ساختارهای آموزشی و تربیتی و محیط اجتماعی سکولار (بویژه شهری)جامعه ارزشهای دنیوی زندگی مدرن در جامعه و بویژه طبقه متوسط گشترش خواهد یافت و لذا مهاجرت مشاغل شاخص این طبقه مانند تحصیل کرده های دانشگاهی(مهندسین و پزشکان)به کشورهای توسعه یافته و متجدد و بیشتر خواهد شد (سالانه 150 هزار تحصیل کرده دانشگاهی از ایران مهاجرت می کنند-روزانه تقریبا پانصد نفر) چراکه موطن اصلی ارزش های دنیوی طبقات شهری مدرن کشورهای توسعه یافته هستند و پاسخگویی و ارضاکنندگی بیشتری نسبت به کشورهای در حال توسعه برای نیازها ، تقاضاها و انتظارات آنها وجود دارد.و اگر دانشگاه های ایران همچنان نسخه بدل و ترجمه ای همان دانشگاه های نسخه اصلی خود در هاروارد ، اکسفورد و برکلی و...بمانند و تغییر ماهوی نکنند مهاجرت دانش آموزان و دانش جویان ایرانی را همنچنان شاهد خواهیم بود.

 

اصلی ترین پیامد و خسران توسعه کشور با نسخه توسعه غربی و مدرن شدن چیست؟ بخشی از پاسخ در توضیح این گزاره نهفته است: اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است(داستایفسکی ). و این مجاز بودن و آزادی افسار گریخته و اباحه گری رکن سبک زندگی مدرن و غربی و شالوده لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی  است.

 اگر شریعت و دین و خدا از زندگی انسانها به نام تجدد و مدرن شدن و عبور از سنت و تهجر حذف شود و دیگر فلسفه زندگی فرصت برای بدست اوردن قلب سلیم نباشد(«روزی که اموال و اولاد (هیچ) سودی نمی‌رسانند*

بلکه تنها کسی (نجات می‌یابد و سود می‌بیند) که با دلی پاک نزد خداوند بیاید» -  سوره شعراء- آیات 88-89)

و امید به دیدار رب و پروردگار و بازگشت به مبدا از مرکزیت زندگی حذف شود (و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار می‏کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‏بینیم؟!» آنها درباره خود تکبّر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند!-سوره فرقان آیه 21 )

و حس گرایی را منبع شناخت

و غریزه گرایی را منشا رفتار و سبک زندگی

و  لذت گرایی ، ارضا غرایز و تکاثرگرایی را اهداف زندگی جایگزین شود و دنیا اصالت داده شود (حتی با حفظ رگه های از مذهب و نام و یاد خدا و اعمال عبادی فردی و جمعی) افراد و زندگی شان دیگر روحی نخواهد داشت و مرگ حقیقی قبل از مرگ جسمانی رخ خواهد داد.

 انسانها به میمون های متکلم دنیای داروینی تبدیل میشوند و زندگی را به عرصه ارضا غرایز گرسنگی و جنسی در پردازش نظام اقتصادی و سیاسی و اجتماعی تبدیل می شود.(نظریه مارکس  و فروید)

معیار زنده بودن دین ورزی و قبول ولایت خداست(خدا و پیامبرش شما را به چیزی فرا خوانند که زندگیتان می بخشد...).معیار اصلی کیفیت زندگی، ایمان و عمل صالح است.(سوره عصر). معیار پیشرفت در زندگی میزان رشد و شدت تقوا است. معیار پیشرفت کشور پیشرفت در امکان و زمینه سازی سعادت اخروی و سپس دنیوی افراد است.( ای کسانی که ایمان آورده اید ، چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فرا خوانند که زندگیتان می بخشد دعوتشان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و قلبش حایل است و همه به پیشگاه او گرد آورده شوید - الانفال آیه 24)

 

با ادامه روند توسعه غربی و تحقق کامل مدرنیته در ایران ، دیگر ایران اسلامی روح یک جهان بی روح نخواهد بود و فقط یک کشور در حال توسعه و اقماری از دنیای مدرن داروینی خواهد بود که در کنار سایر نژاد های بشری دیگر مشغول تنازع بقا و حفط منافع و بده وبدستان خواهد بود.

جوانان آلمانی انچه از سیاحت خود شهود کردند بعنوان نماینده طبقه غیرنخبگانی و نگاه عرفی همان سخن و شهود متفکر معاصر دنیای مدرن است. ایران روح یک جهان بی روح است (میشل فوکو)

 روحی که روح الله در کالبد جهان دمید. و با فرزندان روح ا... استمرار خواهد یافت.ان شاا...

 



[i] جامعه مدنی و مبانی هستی شناختی آن درغرب-فصلنامه کتاب نقد، شماره 9 , باوند، نعمت ا...

 

[ii] توسعه ی ممدوح و توسعه ی مذموم از دیدگاه آیت‌الله علامه جوادی آملی- خبرگزاری تسنیم-شناسه خبر: ۵۰۶۳۹۵

[iii] 1- مطهری، ج 2، ص 267- سر دوگانگی وصف انسان در قرآن- بهروز یدالله پور

 

[iv] درس هایی از قرآن] : تفسیر سوره عصر - محسن قرائتی- http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/158551/1