کشور هم اکنون نیز دچار استعمار است . استعماری تحت عنوان استعمار فرانو (post-neo-colonialism)یا استعمار نئوکلاسیک یا غیر مستقیم است.در این یادداشت به مرور برخی مولفه های این نوع استعمار در کشور می پردازیم.

مقدمه:

 تاریخ تولد استعمار در عالم بعقیده نگارنده در دستگاه فلسفه تاریخ شیعه در زمان خلقت حضرت ادم (ع) دانست. در زمان استکبار ورزیدن شیطان بر سجده بر حضرت ادم دانست ولایت طاغوت اغاز شد و تاکنون ادامه دارد.

شیطان بعنوان طاغوت اعظم و سایر طاغوتیان تحت ولایت او یعنی تمامی ابنا بشر که در مقابل خداوند متعال و دعوت  انبیا و ائمه اطهار و اقامه دین الهی استکبار ورزدیند. و استکبار ورزیدن و برتربینی ماهیت و عامل محرک استعمار بود.

خواص ادیان مسیحیت و یهود پس از ظهور اسلام در پذیرش دین جدید و خاتم استکبار ورزدیند. و بخش اعظم تاریخ ملل و اقوام با تاریخ استعمار چه در غالب استعمار کنده یا مستعمره عجین شده است.

***

استعمار که توسط کشورهای غربی بر تاریخ بشریت سایه انداخته است از نظر تاریخی به سه دوره تقسیم میشود.

استعمار کلاسیک یا کهن:از قرن16 تا ابتدای جنگ جهانی اول بمدت چهارصدسال: که در آن کشورهای استعمارگر بصورت نظامی کشور مورد نظر خود را اشغال می کردند و منابع و ذخایر و ثروت های این کشورها را می دزدیدند.(استعمار افریقا،هند،ایران،امریکای لاتین،امریکای جنوبی)

استعمار نوکلاسیک یا امپریالیسم: از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20: مبارزات و مقاومت و شورش های مردم کشورهای مستعمره و هزینه های جانی و مالی زیاد اشغال نظامی و حضور فیزیکی در کشور های مورد نظر باعث شد که کشورهای استعماری با هزینه کمتر و با واسطه ایجاد حکومت های بومی اما غربزده، وابسته ، فاسد ، دیکتاتور و سرکوبگر بر مستعمرات خود حکومت کنند.شیوه ایجاد این حکومت ها نیز اکثر کودتا و توسط به زور بود. ( کودتا 28 مرداد ایران و دیکتاتوری پهلوی، کودتا در شیلی و دیکتاتوری پینوشه، کودتا در ترکیه و دیکتاتوری اتاتورک و...)یکی از اهداف اصلی استعمار در این دوره تبدیل این کشورها به بازار مصرف محصولات خود بود که این امر نیازمند نیاز به فرهنگ سازی و مصرفگرا کردن مردم کشورهای مستعمره از طریق رواج فرهنگ و سبک زندگی غربی و مصرفی بود.

استعمار فرانو: تعریف این دوره در کلام رهبر حکیم انقلاب اسلامی مرور می کنیم:

"امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در ده‌ها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر می‌خواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون این‌که بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود می‌بیند و دلش می‌خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار می‌کنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایه‌گذاری می‌کند. دیدید که امریکایی‌ها حتّی در کنگره‌شان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ این‌طور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دونده‌یی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمارِ فرانو این کار را می‌کنند؛ جوان‌ها خیلی باید هشیار باشند؛ دخترها خیلی باید هشیار باشند؛ معلمین و معلمات و پدر و مادرها خیلی باید متوجه و هشیار باشند؛ بخصوص کسانی که جایگاهی در اشاره به افکار عمومی دارند؛ گوینده‌اند، نویسنده‌اند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.[i]

مستکبران با ورود به مرحله اسعمار فرانو با استفاده از ابزارهای تبلیغی و تأثیرگذاری روحی روانی بر روی آحاد ملتها - خریدن عناصر زبده و فعال و تأثیرگذار جوامع و روشهای پیچیده دیگر، همان اهداف استعماری قدیم را دنبال می‏کنند)[ii]
تردید نباید کرد که دنیای استکبار، بیداری مسلمانان و اتّحاد اسلامی و پیشرفت ملتهای ما در میدانهای دانش و سیاست و نوآوری را، بزرگترین مانع سلطه و سیطره‌ی جهانی خود می‌شمارد و با همه‌ی توان با آن می‌ستیزد. تجربه‌ی دوران استعمار و نواستعماری پیش روی ما ملتهای مسلمان است. امروز که دوران استعمار فرانوین است باید از آن تجربه‌ها درس بیاموزیم و بار دیگر برای مدّتی طولانی، دشمن را بر سرنوشت خود مسلط نکنیم."

واضح است که دوران حکومت های دست نشانده در کشور ما به برکت انقلاب اسلامی به پایان رسیده است. یعنی به تعبیری دیگر از سه ساختار اصلی جامعه ما یعنی ساختار سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی، سال 57 بعنوان سال وقوع انقلاب اسلامی ،زمان انقلاب در ساختار سیاسی و جایگزینی ولایت فقیه بجای ولایت طاغوت بود و طلیعه آغاز انقلاب در ساختارهای فرهنگی و اقتصادی بود.

اما شبکه ای از عوامل درونی و بیرونی منجر به چالش و فراز و فرود در انقلاب در فرهنگ و اقتصاد شد. اما غفلت و تنبلی و ضعف نفس بعضی از رجال فرهنگی - سیاسی ، شهادت بسیاری از متفکرین-مبارزین ابتدای انقلاب ، و البته و اهمال و مسؤولیت‌ناپذیری برخی از نخبگان فرهنگی که کماکان ادامه دارد و لذا انقلاب در فرهنگ و اقتصاد به پایان نرسیده و ادامه دارد.

***

از نظر مکانیسم و شواهد استعمار فرانو مروری فشرده و سریعی بر برخی دلایل و شواهد می کنیم:

از نظر اقتصادی،  رکود و تورم پی در پی در اقتصاد کشور به مانند یکی از علایم بالینی بیماری است که حاصل ویروسی شدن به تفکرات و اجرا سیاست های استعمار فرانو است.تفکراتی که بعنوان دانش در دانشگاه ها تدریس میشود و بعنوان علم مسلم و تردیدناپذیر اقتصاد چیزی جز مشهورات و نظریات متاخر تاریخی در دنیای سرمایه داری و ایدئولوژی لیبرالیسم نیست . لذا با این عملکرد دانشگاه های کشور تا زمان عدم بازنگری جدی و مبنایی در منابع ترجمه ای خود و عدم اراده بر تحول علوم بویژه علوم انسانی عملکرده استعماری در دستگاه استعمار فرانو دارند.[iii]

 

 از نظر آموزشی و تربیتی و فرهنگی و در بعد تربیت غیر محسوس کادر پیشبرنده استعمار فرانو در داخل  کشور ، سال هاست که دانش تولید شده بر اساس انسان شناسی مادی و جهان بینی دنیوی و لذت محور درقالب دانش رسمی اقتصاد ، روان شناسی ، جامعه شناسی ، مدیریت و...سایر علوم انسانی در دانشگاه های کشور تدریس و بعنوان منبع آموزش و تربیت کادر نظری و اجرایی کشور شناخته و استفاده می شود. این دانش فاسد پس از بناکردن ساختار فاسد، خروجی و عملکرد فاسد نیز به بار خواهد آورد.سکولاریسم و دین زدایی از جامعه از اصلی ترین پیامد های این دانش،ساختار و خروجی فاسد است. [iv]

 از نظر سیاسی ،انقلاب اسلامی در ساختار سیاسی و قدرت خود در درون کشور از عوامل انسانی بومی در دستگاه استعمار فرانو نیز رنج می برد.کادر اجرایی فعال در ساختار سیاسی و قدرت کشور با هدف گسترش سکولاریسم و جدایی دین از دولت و دین زدایی از جامعه با منشا روسنفکری غربگرا در غالب گروه های سیاسی تجدیدنظرطلب برانداز تحت عنوان "اصلاح طلبان" به شیوه پوپری در غالب فرانید برانداز" مهندسی اجتماعی" و فرایند "ساخت جامعه مدنی" در حال فعالیت هستند و شبکه گسترده ای از نیروی انسانی سکولار فعال تحت عنوان فعال مدنی و ngo در سرتاسر کشور کاشته اند.[v]

در بعد نیروی انسانی نیز حتی کسانی که بخش مهمی از علل مشکلات کشور را سوء مدیریت میدانند(در مقابل کسانی که نقش عوامل خارجی مانند تحریم ها را پر رنگ تر میکنن) باید بستر تربیت و پرورش و بروز این نحو از مدیریت را نیز رد گیری کنند. در هویت اسلامی و ایرانی ما سودپرستی جایگاهی نداشته که اکنون اصل و اساس فعالیتهای بانکی و موسسات قارچی مالی و اعتباری شده است لذا این تفکرات سودجویانه و فردمحور تزریقی و با سر منشا خارجی است گو اینکه نفس اماره هر انسانی امر کنده به شر و باطل است اما اصل دانستن سودپرستی بعنوان فطریات انسانی (در مقابل حقیقت رذیلت بودن آن) اولین بار در مغرب زمین و در کلام فلاسفه انان(هابز: انسان گرگ انسان است) اتفاق افتاد. مدیران تکنوکرات با جهان بینی مادی و توسعه محور خود مهره های دستگاه استعمار فرانو در کشور هستند.

 

***

از نظر ساختار استعمارفرانو دارای سه بعد اصلی است که به مرور فشرده ان می پردازیم:

نام طرح کلی کشورهای غربی با مرکزیت امریکا در غالب استعمار فرانو "فرایند جهانی شدن" است. که شامل سه فرایند در ساحت های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.

در فرایند جهانی شدن در بعد فرهنگی، کشورهای غربی طی فرایند جهانی شدن تمامی افراد جامعه از بدو تولد و کودکی و بوِیژه نوجوانان و جوانان توسط جذابیت های رسانه ای مانند موسیقی و فیلم و بازی های رایانه ای از نظر فکری احساسی و رفتاری محسور و درو کرده و در نتیجه فرد بر اساس انگاره های تلقین شده در طی سالهای تنقس و انس در فضای میدیا و فضای مجازی در دهه های ابتدایی عمر خود تا پایان عمر زندگی خواهند کرد .طی این فرایند و مصرف این محصولات و تنفس در فضای میدیا فرد از نظر فکری و هوینی استحاله شده و خود را جزیی از شهروندان دهکده جهانی پنداشته و سعی بر مطابقت و کسب هویت و ارزش و سبک زندگی واحد جهانی که بر مدار غریزه گرایی و لذت گرایی بنا شده است می کند. برای نمونه نگاهی به صفحات شخصی در اینترنت ، گرایشات و تفکرات در غالب علاقه مندی ها و پست ها و فالو و لایک و کامنت گویا این جهت گیری  هاست.[vi]

در فرایند جهانی شدن در بعد اقتصادی تاکید بر ادغام در اقتصاد جهانی و شریک شدن در تقسیم کار جهانی است.روندی که بدلیل ماهیت ترجمه ای دانش اقتصاد از سوی اکثریت اقتصادان و رجل سیاسی و دولتی برای اقتصاد کشور آشکارا و یا پنهان و گام به گام تجویز می شود و در دولت های مختلف شدت و ضغف پیدا می کند ما جهت اقتصاد کشور روند ادغام و هضم در اقتصاد جهانی است مگر گفتمان اقتصادمقاومتی توسط دانشگاه و حوزه و نیز بصورت مردمی جایگزین شود.

در فرایند جهان شدن بعد سیاسی در دستگاه استعمار فرانو و بعنوان ابزار این نوع استعمار در تاکیید بر نقش قوانین جهانی و استاندارهای جهانی و بازرسی های بین الملی و آژانس ها و تشکیلات باصلاح جهانی و بین المللی است و دولت های ملی تحت فرمان و اجازه آنها قادر به فعالیت آن هستند. از واضح ترین این فرایندهای استعماری مذاکرات هسته ای ایران بود.در حالی که اکثرکشورهای جهان در غالب کشورهای "غیرمتعد" از حق هسته ای ایران حمایت کردند ولی پنج کشور غربی بعنوان غیم جهانی و سلاطین دویست کشور جهان این حق ایران را به رسمیت نشناختن و آژانس ها و مجامع خودساخته خود را تحت عناوین "جهانی" بعنوان مجاری قانونی مسیر هسته ای شدن ایران معرفی کردند در حالی که خود این کشورها پس از انباشت زاغه های خود از بمب های اتمی شروع به تاسیس این مجامع و نگارش قوانین جهانی برای دستیابی به انرژی هسته زدند.

استعمار فرانو در سه بعد فوق در حال گسترش دامنه نفوذ خود در جهان است.هدف اصلی نیز جهان اسلام است و هدف مرکزی مذهب شیع در قالب گفتمان انقلاب اسلامی ایران است.استعمکار فرانو در رویارویی با انقلاب اسلامی ایران بدلیل ماهیت فرهنگی انقلاب،ماهیت فرهنگی اسلام شیعه، و عقبه فرهنگی تاریخی ایرانیان محوریت نفوذ خود را دستگاه استعمارفرانو را بعد فرهنگی قرار داده است و از طریق:

-ابزارهای ارتباطی (ماهواره و ، نفوذ و القا محتوا به صدا وسیما، اینترنت و شبکه های اجتماعی و مجازی)،

- محصولات فرهنگی (فیلم،موسیقی،کتاب،مطبوعات)

-نیروی انسانی غربزده در غالب نویسندگان ، روزنامه نگاران ، مترجمین ، استاد ، معلم و مربی و ستارگان ورزش و سینما (ستارگان- Celebrity- بعنوان انسان های طراز دنیای مادی و لیبرال) در کنار ابعاد استعماری محتوای ترجمه ای و سکولار دانشگاه ها

- نسخه های ترجمه ای توسعه بوِیژه نوسازی و مدرن سازی و گسترش شهرهای مدرن مصرفی و درنتیجه گسترش طبقه متوسط سکولار شهری در کشور ،

سعی بر ساخت انسان های نوین و استحاله شده در درون فرهنگ انقلاب اسلامی دارد.این ساخت و استحاله به مرور زمان ایجاد انباشتی از مردمی می کند که خواسته ها و نیازهای متفاوت و مغایری با گفتمان انقلاب اسلامی می کنند و این پس زدن گفتمان باعث شروع فروپاشی و استحاله انقلاب اسلامی میشود و استعمار فرانو به هدف خود که متلاشی شدن مهمترین هسته مقاومت در مقابل خود نایل میشود.

که این امر در سایه بیداری اقشار متدین بصیر و فعالین حزب الله و رهبری حکیمانه رهبر معظم انقلاب و توجهات امام زمان(عج) و رحمت و امداد خداوند متعالی بدیلیل هدف متعالی و قدسی انقلاب اسلامی ایران هیچ گاه تحقق نخواهد یافت.ان شاا...

 

 



[iii] برای مطالعه بیشتر می توانید به یادداشت" این قافله جمهوری اسلامی عجب می گذرد! در باب دمی که با نهادگرایی می گذرد"مراجعه کنید.

 

[iv] برای مطالعه بیشتر می توانید به یادداشت "به نام توسعه ، به کام تجدد "مراجعه کنید.

[v] برای مطالعه بیشتر می توانید به یادداشت "  نقد محتوایی نمایشگاه کتاب زاهدان "مراجعه کنید.

[vi] برای مطالعه بیشتر می توانید به یادداشت "  نوجوانی، فصل شکار یهود "مراجعه کنید.