ماهنامه آیه در تازه ترین شماره خود پرونده موضوعی با محوریت زندگی عالمه حسن زاده آملی منتشر کرده است تحت عنوان : عالمه روزگار ما. جدا از کار قابل تقدیر این نشریه اما در این میان نکاتی وجود دارد که باید بروی آن تامل ویژه ای کرد.

اگر قائل به این مطلب هستیم که روزگار ما هنوز از حضور عالمان و عالمه ها خالی نشده است پس چرا از علم و معرفت آنها برای حل مسایل مختلف و اساسی جامعه و کشور استفاده نمی کنیم.صرف انتشار چند نکته و خالصه سخنرانی و درس ایشان کفایت می کند؟ ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی و تربیتی جامعه چگونه طراحی شده اند که نیازی به علم و معرفت عالمه ها ندارد و صرفا از نسخه های ترجمه ای و کتب دانشگاهی ترجمه ای و تفکر مدرن باید مفاهیم و ساختارها استخراج می شود.

اکنون که علامه حسن زاده در بستر بیماری هستند و با واکر راه می روند پرداختن چند صفحه ای به هفتاد سال علم اندوزی و مجاهدت چه تاثیری بر جامعه دارد؟... علامه داشتن برای یک جامعه ای که نیازی به علامه ها احساس نمیکند چه فایده به حال ان کشور و امت دارد؟

علامه ها وقتی سانسور میشوند.بایکوت و تحریم رسانه ای میشوند....علامه را چه کسی و چه زمانی در صدا و سیما دیده؟در جراید و مطبوعات؟ کدام رییس جمهور و وزیر و مسئول از ایشان راه حل خواسته است؟از ایشان طلب رهنمود و دستورالعمل فرهنگی و تربیتی خواسته است؟

از تفکر و صحبت های ایشان، از نظرات ایشان چه مقدار به زندگی مردم تزریق شد؟ برای کدام مشکل جامعه از ایشان سوال شد؟اقتصاد، آموزش و پرورش افراد و نسل ها و خانواده ها ،سلامتی و پزشکی و....برای آینده کشور و نظام چه تدبیری از ایشان خواستیم؟...

مودبانه همه از گوشه نشینی علامه و علامه ها استقبال کردیم.چرا که همه در طلب جامعه مدرن هستیم ولی شعار جامعه اسلامی نبوی و علوی می دهیم. در طلب ژاپن اسلامی هستیم. لذا جامعه مدرن معاصر ما فقط و فقط به تکنوکرات ها نیاز دارد...نه به انسانهای حکیم.