مروری فشرده بر برخی از مشکلات ساختارهای آموزشی و مدیریتی منطقه سیستان 

  • قربانی توسعه

سیستان در واقع یکی از قربانیان توسعه تک بعدی کشور طی دهه های پس از جنگ است.سیاست های اقتصادی و فرهنگی که حاصل نظر و عمل تکنوکرات های غربگرای دولت های گذشته است با ایده های همچون ژاپن یا مالزی اسلامی سعی بر مدرنیزاسیون ظاهری و شتابان کشور داشتن و از شروط و منطق داروینی برنامه های اقتصاد لیبرال از بین بردن نرم و بی صدا طبقات محروم زیر چرخ های توسعه است.

لذا با درگیر شدن مدیران اجرایی در جهت پیاده سازی این برنامه نوعی رها کردن و فراموشی در فقدان برنامه های بلندمدت و کوتاه مدت برای مناطق محروم و مستضعف و روستایی رخ می دهد و این مناطق عرصه یکتازی های قومی قبیله ای نخبگان دانشگاه رفته طوایف و شاهد بازی قدرت برای عنوانین ریاست و نماینده گی و سایر مناصب منطقه ای بین طوایف میشود.

تفکرات لیبرالی که در عرصه اقتصادی بنگاه داری برای بانک ها ، ورود به ساختمان سازی و صادرات و وادرات و تجارت های پرسود را بجای انجام وظایف ذاتی بانک ها مانند حمایت از تولید داخلی و سرمایه گذاری در صنایع و کشاورزی را تجویز می کنند حکم به نابودی مناطق روستامحوری چون سیستان نیز می دهند. در این نظام علت و معلولی از عاملان اصلی بیکاری و عدم اشتغال هزاران جوان سیستانی و نابودی کشاورزی و دام پروری و سایر مشاغل روستایی منطقه و مهاجرت و فقر منطقه ، طیف گسترده ای از نظریه پردازان ، مجریان و مدیران اقتصادی و بانکی کشور و احزاب و سیاسیون حامی آنها قرار دارند!

  • عطش کارمندی

تمامی جمعیت ایران میراثدار فرهنگ تولید شده در ساختار فئودالی و ارباب و رعیتی است که دارای اسیبهای فرهنگی است.احساس حقارت و تحقیر دایم شخصیت افراد رعیت توسط خوانین و جیره خار بودن انها باعث شد که با بوجود امدن شغل کارمندی با ایجاد ساختار اداری در ایران، استقبال گسترده و عطش خاصی برای شغل کارمندی ایجاد شود.

کارمندی نه زجر کشاورزی و دامداری را داشت نه تحقیر و ظلم ارباب را.حقوق ثابت فارغ از میزان کیفیت خدمت ارایه شده از دیگر مزایای ظاهری این شغل تازه وارد بود.این تازه وارد سنگ بنای طبقه متوسط در ایران معاصر را نیز گذاشت که بدنبال ان توسعه شهرها که اصلاحات ارضی شاه مخلوع تسریع یافت باعث ساختار طبقاتی جدیدی در بافت اجتماعی ایران معاصر شد.رفاه شهرها و فقر روستاها باعث مهاجرت روستاییان شد.

هم اکنون نیز از کانون های مهاجرت از روستا به حواشی شهرها منطقه سیستان است.از اخرین مناطق روستانشین ایران که در بی توجهی دولت های توسعه محور مبهوت رشد رفاه شهرهای ایران و تضمین شغلی و احترام و شوکت مشاغل شهری شد سیستان بود.بسیاری فرزندان سیستانهای نسل های گذشته هم اکنون سالهاس که بجهت ارتقا سطح کیفیت زندگی خود در شهرهای مجاور همچون زاهدان و مشهد ساکن شده اند و عدم بازگشت برای انها قطعی ایست و روند ارتقا را در ساکن شدن در شهرهای مرکزی ایران میبینند.

 کشاورزی و دام پروری در استان ما در مقابل شغل های خدماتی و کارمندی شهرهای استان ، جزو  شغل های نازل و فقیرانه محسوب میشود. عواملی نظیر خرید ارزان توسط دلالان ، فراموشی و عدم احقاق حق ابه سیستان، قاچاق گسترده دام و عدم جلوگیری از آن،  اسیب پذیری زیاد از تغییرات زیست محیطی، سطح پایین سواد کشاورزان (که باعث تضییع حقوق انها و سلب کسب مهارت پیگیری و مطالبات آنها میشود) باعث کیفیت پایین زندگی کشاورزان و دام پروران منطقه و در نتیجه باعث بی رغبتی فرزندان انها به ادامه شغل کشاورزی است. سیاست های کلان کشور که در واقع سیاست های رفاه شهر محور است (به عبارت "حقوق شهروندی" توجه کنید. مبنا در تفکر مدنی- غربی "شهر" است)هم مزید بر علت برای  ایجاد عطش مهاجرت در روستاییان است.

  • آمورش و پرورش (کنکور)

برخلاف قانون اساسی اموزش عالی و اموزش و پروزش در حال پولی کردن خدمات خود هستند بطوریکه چنان خدمات رایگان در مدارس دولتی ضعیف و بی کیفیت ارایه میشود که خود بخود خانواده ها مجبور به استفاده از مداوس غیزانتفاعی هستند.حتی مدارس تیزهوشان که در جهت استعدادیابی تاسیس شده اند دارای شهریه ثابت هستند و فرد باهوش در صورت فقیر بودن امکان ادامه تحصیل در این مدارس را ندارد.

همچنین کنکور بعنوان تنها راه ورود به مشاغل شهری بهنوان تنها گونه از مشاغل با ارج و منزلت و اینده شغلی در ایران معاصر شهرمحور نیازمند سرمایه گذاری میلیون تومنی است .همچنین دانشگاه ازاد که با سواستفاده از احساسات مقطع اوایل انقلاب در جهت عطش مردم انقلابی برای طرحی نو برای اموزش عالی در فضای پس از طاغوت و فضای روحانی انقلاب اسلامی تاسیس شد هزینه های میلیونی هر ترم مقاطع تحصیلی ان جز لاینفک هزینه های خانواده های ایرانی پس از انقلاب شده است و انقلاب مستضعفان مبهوت رقم های شهریه های این دانشگاه پولی است.

در کنار پایین بودن سطح درامدی خانوارهای روستایی منطقه سیستان امکان سرمایه گذاری برای گذر از کنکور پولی بشدت کاهش می یابد و در نتیجه شانس قبولی در دانشگاه های دولتی که به نمره بالا نیاز دارند افت کرده و شانس پذیرش در دانشگاه های پولی اما با حد قبولی نمره پایین افزایش می یابد.در نتیجه با قبولی فرزندان روستایی در دانشگاه های هرکوی برزنی روییده و پولی به ،روند تضعیف خانواده های روستایی منطقه شدت می بخشد.

ورود به دانشگاه واجب است بدلایل اجتماعی تاریخی که ذکر شد.این واجب در کنار قانون نظام هماهنگ پرداخت حقوق که عطش مدرک گرایی را برای شغل های شهری بویژه کارمندی نیز دو چندان نمود و دانشگاه نقش سرنوشت ساز و تعیین کنده سعادت یا شقاوت در ایران معاصر را بر عهده گرفته است و شغل های تولیدی همانند کشاورزی نکبت و تحقیر گذشته های تلخ خود را بدوش می کشد.

 

  • زیان های دانشگاه

دانشگاه های دولتی منطقه سیستان و حتی استان بخشی از کارخانه های تولید مدرک در کشور هستند که وظیفه اقناع افراد منطقه را با اعطا مدارک دانشگاهی و بخشی از روند کسب منزلت اجتماعی و ارتقا در ساختارهای اجتماعی است و ابزار کار و برگ های برنده خانواده ها و طوایف است.از نفوذ و پارتی دار شدن با کسب مناصب اداری تا افزایش مهریه !

دانشگاه های منطقه که جزوه گسترده ترین دانشگاه های کشور از نظر مساحت هستند و در واقع شهری در دل شهر هستند حجم سرسام اوری از بودجه دولتی و بیت المال تخصیص یافته به استان را می بلعند که بخش سنگینی خرج ساختمان سازی و پروژه ای عمرانی در دانشگاه میشود.

 

در کنار هزینه ای جاری و حقوق پرسنل و وام های دانشجویی و اساتید که در کنار مزایای و پرستیژ استاد دانشگاهی زندگی خانوادگی مرفه ای را در مناطق ایزوله و دور از بافت عادی منطقه و زشتی و زیبایی های ان سپری میکنند.در عمل نیز فاقد دغدغه های اجتماعی هستند برای مثال میتوان به حضور چندنفری از میان حداقل پانصد هیئت علمی و غیبت واضح اکثریت اساتید دانشگاه ملی و علوم پزشکی در انواع کارگاه های سیاسی و فرهنگی توسط سرشناس ترین افراد اشاره کرد.

هزینه تشویق ها و تقدیرها و جوایز در کنار هزینه های چند صد میلیونی به اصطلاح فرهنگی شامل مسابقات و جشنواره و کنسرت و همایش های مناسبتی دستوری در منطقه ای که فقر وحشتناک روستاییان شهره کشور شده است فاصله عمیق شعار را با دلسوزی و عمل مخلصانه و اگاهانه در منطقه را شاهد هستیم.

بخش اعظیم این هزینه ها عرف تمامی دانشگاه ها کشور است . اما در منطقه بحرانی سیستان نیازمند برهم زدن این عرف کشوری و ریخت و پاش های شایع در کشور هستیم. قطعن اگر دانشگاه های منطقه و سایر ادرات منطقه هزینه های خود را و فعالیتهای اتی خود را که با شفاف سازی کامل به مردم منطقه اعلام کنند خواهند دیی که مردم مستضعف منطقه با بسیاری از هزینه ها و فعالیتها مخالفت خواهند کرد و خرد عمومی درباره رفتار خدماتی و هزینه کردن های انها به قضاوت خواهد نشست و خودبخود روند تصحیح و پایش در عرصه عمومی به کارگزاران ادارات و دانشگاه ها منتقل خواهد شد و بازده سیستم ها ی مجری با کمک این پایش عمومی اکتسابی از گزارشات منظم هزینه ها و برنامه های اتی قبل از اجرا و هزینه دار شدن انها برای بیت المال و تصویب پشت درهای بسته جلسات روزمره افزایش خواهد یافت.

  • فقدان پایش مدیران

کم نیستند فعالیتهای عمرانی نیمه کاری در منطقه سیستان.از ابیاری تا تاسیس شهر! اما یک خط پاسخگویی از مسولین تصویب کنده و مجری و کارشناسان خالق خروارها طرح و برنامه نیمه کاره طی دهه های گذشته جایی کسی نخوانده. حتی هم اکنون فکر این که دستگاه های بازرسی و کارشناسی در سیستم های اجرایی برنامه های گذشته را کارشناسی کرده و عوامل شکست و ناسنجیده کاری ها را پس سالها باز هم شناسایی و تنبیه و معرفی کند فکری دور از ذهن می نماید.

در صورتی که تحقق یابد مجریان امروز و اینده همه از ترس پاسخگوماندن مادام العمر بر مقطع مسولیت خود بیشترین سعی را بر حسن انجام کارها و انتخاب بهترین طرحهای ممکن را خواهند کرد.


مطالب فوق در مقالات همین پایگاه بصورت مبسوط تر تشریح شده است:

1. ریشه های بحران کشاورزی در سیستان

2.بحران سیستان میوه فرهنگ مدیریت!

3.ریشه های اقتصادی بروز بحران سیستان

4.شهر محوری و روستاستیزی در سیاست های توسعه استان و بحران سیستان

5.بررسی روند رشد دانشگاه ها و گسترش فقر در سیستان