رهبر معظم انقلاب:

« مجلس خیلی مهم است. هم از نظر قوانین و ریل‌گذاری برای حرکت دولت‌ها و هم در مسائل بین‌المللی...مجلسی مستقل، آزاد، شجاع -همان‌جوری که مردم شعار می‌دهند آن‌جا شعار بدهد و همان‌طور که مردم می‌خواهند موضع‌گیری کند - برای مسائل داخلی و اعتبار بین‌المللی خیلی مهم است.»[1]

اصولاً نمایندگان مجلس را بر اساس نوع دغدغه ها و حوزه اثرگذاری می توان به سه دسته تقسیم کرد :

  1. نمایندگان محلی : نمایندگانی با سطح دغدغه و اثرگذاری محلی
  2. نمایندگان ملی : نمایندگانی با سطح دغدغه و اثرگذاری ملی
  3. نمایندگان بین المللی : نمایندگانی با سطح دغدغه و اثرگذاری منطقه ای و بین المللی

متأسفانه ترکیب نمایندگان مجلس طی حداقل این چند دوره اخیر نشان داده که عمده نمایندگان مجلس را نمایندگان محلی تشکیل می دهند. نمایندگانی که سقف دغدغه ها و اثرگذاریشان نهایتاً به مسائل همان شهرستان یا استان خودشان است و به قول معروف می خواهند برای حوزه انتخابیه خودشان کاری کرده باشند.

شاید گفته شود که وجود این نمایندگان محلی اتفاقاً یک مزیت است و باعث می شود تا مسائل و مشکلات مناطق دورافتاده مطرح شود و حداقل داد مردم دور از مرکز به گوش مسئولین برسد. در پاسخ باید گفت این مزیتی برای نمایندگان محلی نیست چراکه نمایندگان ملی و بین المللی نیز دغدغه های محلی دارند و اتفاقاً به خاطر نفوذ سطح بالاتری که در نظام دارند بهتر و بیشتر می توانند برای حل مسائل منطقه خودشان مفید واقع شوند.

این مسئله در واقع ضعف نظام برنامه ریزی و اداری ماست که برای دیده شدن مشکلات مناطق مختلف کشور و آوردن آنها در لیست برنامه های دولت ها و همچنین پیگیری اجرای آنها حتماً باید یک نفر نماینده از آن منطقه باشد و عمده وقت و انرژی خود را صرف پر کردن این چاله کند. در حالی که نظام برنامه ریزی و اجرایی کشور باید خودش بدون فشار نمایندگان مناطق به صورت درست و مداوم مشکلات و تنگناهای فعلی و آتی کشور را رصد کرده و رفع کند.

وجود این نمایندگان و فشار آنها به نظام برنامه ریزی و اجرایی کشور برای رفع مشکلات مناطق مربوطه تا زمانی که در راستای حل مشکلات واقعی مردم و پیشبرد فرآیند پیشرفت کشور باشد خوب است اما مشکل زمانی به وجود می آید که نماینده به هر دلیلی سعی می کند طرح و برنامه ای را که در ظاهر به نفع مردم آن منطقه است از نظام برنامه ریزی و اجرایی کشور استخراج کند. طرح هایی عموماً کارشناسی نشده که معلوم نیست واقعاً هم به نفع مردم آن منطقه باشد.

مثال 1 : بسیاری از پروژه های فولاد کشور اکنون شدیداً با مشکل کم آبی مواجهند. بطوریکه به دلیل عدم دسترسی به آب کافی تنها از 40 درصد ظرفیت آنها استفاده می شود.[2] دلیل این امر عدم انجام آمایش سرزمینی و موقعیت‌یابی نامناسب اعلام شده است.

مثال 2 : منطقه آزاد سیستان با فشار و پیگیری مداوم نمایندگان و نخبگان سیستان بالاخره پس از تصویب در شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی سیم آذر امسال به صورت یک لایحه به مجلس فرستاده شد.[3] لوایحی که دولت فرستاده بود سرجمع شامل ایجاد 7 منطقه آزاد تجاری بود اما وقتی از کمیسیون اقتصادی مجلس گذشت هشتاد منطقه آزاد دیگر به آن افزوده شده بود.[4] هشتاد منطقه آزاد با کدام منطق؟ با کدام کار کارشناسی؟ صرفاً به دلیل فشار نمایندگان هر منطقه. آش آنقدر شور شده بود که خود مجلسی ها هم به آن رأی ندادند و باز هم طرح منطقه آزاد سیستان به کما رفت.

خطر دیگری که کثرت نمایندگان محلی در مجلس در پی دارد این است که چون این نمایندگان دغدغه هایشان فردی و نهایتاً محلی است لذا نسبت به مسائل و مشکلات ملی دغدغه لازم را ندارند. اینگونه می شود که صاحبان زر و زور برای پیشبرد اهداف خودشان به این نمایندگان متوسل می شوند. اینگونه می شود که شهرام جزایری ها به وجود می آیند، فساد سیستماتیک می شود و قانونی که باید دست مفسدان را ببندد عملاً توسط آنها خریداری می شود. لذا برخی جریانهای اقتصادی، سیاسی ، سازمانها و حتی وزرا برای کسب اطلاعات مورد نیاز، جلوگیری از تصویب طرح ها و لوایحی که منافع آنها را به خطر بیندازد و تصویب منافع آنها سعی می کنند حداقل چند نماینده در مجلس داشته باشند. کسانی که به عنوان نماینده کل مردم ایران قسم خورده بودند ، مصالح کشور و انقلاب را اینگونه به نام لابی گری به فروش می رسانند.

مدل رأی آوردن نمایندگان محلی هم مدل خاصی است که به ضرر مصالح کشور تمام می شود. اینکه فرد برای کسب آراء بیشتر احساسات قومی، قبیله ای، طایفه ای و مذهبی مردم را به نفع خود تحریک کند باعث افزایش شکافها و اختلافات در جامعه می شود. برآیند تبلیغات اینگونه افراد برای جلب آراء مردم به تدریج گفتمان غالب انتخابات را از گفتمان کارآمدی و پایبندی به اصول انقلاب به سمت گفتمان قومی و قبیله ای سوق می دهد. انگار بر طبل می کوبند که ای قوم و قبیله من چه نشسته اید که دیگران با هم متحد شده اند تا کرسی نمایندگی شهر در مجلس را تصاحب کنند. پس در دفاع از من بپا خیزید. در این فضا دیگر مهم نیست که این فرد چقدر تعهد و تخصص دارد. اینگونه افراد حتی اگر رأی هم بیاورند اول از همه نماینده خودشان هستند، سپس نماینده آن قوم و قبیله خودشان و بعد نماینده آن شهر و دیار. بعد با بی تقوایی می روند در مجلس به عنوان نماینده کل مردم ایران قسم می خورند.

راه حل ها :

  1. تشکیل مجلس سنا : یکی از راه حل هایی که برخی کشورها در این زمینه برگزیده اند تشکیل مجلس سنا است. یعنی مجلسی درکنار مجلس نمایندگان مردم. جایی برای تصمیم گیری درخصوص مسائل ملی و بین المللی فارق از دغدغه های محلی حوزه های انتخابیه. البته تشکیل سنا هم راه حل نهایی نیست کما اینکه نمی تواند همه آن دغدغه هایی که ذکر شد را مرتفع نماید اما به عنوان یک راه حل مطرح است.
  2. دقت خواص : مسلماً در جریان انتخاب یک فرد به عنوان نماینده یک قوم، قبیله یا شهر قبل از آنکه عموم مردم به آنها رأی دهند، خواص آن جامعه بسیار مؤثرند. رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی خود در تاریخ 14/10/94 (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور) این تأثیر مهم خواص را به رسمیت شناختند و فرمودند در صورتی که این فرآیند به درستی و بر اساس صفا ، واقعیّت و علاقه‌مندی به انقلاب‌ باشد بسیار مفید است. اگر خواص هر جامعه به تأثیر دنیوی و اخروی انتخابی که در این زمینه انجام می دهند واقف باشند جلوی بسیاری از انحرافاتی که ذکر شد گرفته خواهد شد. اگر بدانند که این فردی که به عموم مردم معرفی می کنند در صورتی که رأی بیاورد هرحرکتی به عنوان نماینده مجلس انجام دهد به حساب آنها خواهند نوشت و برایشان یا حسنه جاریه و یا سیئه جاریه خواهد شد، در انتخابشان دقت بیشتری خواهند کرد.
  3. پاسخگو کردن نمایندگان : متأسفانه در جوامع محلی وقتی کسی نماینده شد می رود پی کار خودش تا چهار سال بعد که به رأی محتاج شود و دیگر پاسخگویی در کار نیست. نه به عموم مردم ، نه به رسانه ها و نه حتی به همان خواصی که برای رأی آوردن این نماینده از مال و آبرو و آخرتشان خرج کرده اند. اینکه این نماینده طی این 4 سال چه مواضعی گرفت، به چه قوانینی و چگونه رأی داد یا اصلاً چقدر در مجلس حاضر بود ظاهراً به کسی ربطی ندارد. پرسش عموم مردم ، خواص و رسانه ها از نمایندگانشان در مجلس و موضع گیری در این خصوص امری است واجب. این از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین مجلس نیز باید ساز و کار این نظارت و پرسشگری را فراهم آورد. اطلاع رسانی از میزان حضور هر نماینده در مجلس، اینکه در تدوین چه قوانینی شرکت داشته، به طرح ها و لوایحی که در مجلس مطرح شده چگونه رأی داده و اینکه در تریبون مجلس چه گفته زمینه پرسشگری جامعه را فراهم می آورد.
  4. تقویت نظارت شورای نگهبان : یکی از فیلترهایی که به سلامت مجلس و به تبع آن نظام تصمیم گیری کشور کمک قابل توجهی می کند شورای نگهبان است. متأسفانه فضاسازی رسانه ای که علیه این نهاد انقلابی توسط رسانه های دشمن صورت گرفته باعث شده است تا این نهاد به قدر کافی دایره نظارت و بررسی خود را بر نامزدهای انتخابات مجلس گسترش ندهد. در صورتی که می بایست از یک فردی که داعیه نمایندگی مجلس را دارد علاوه بر بررسی سوابق، امتحان ها و مصاحبه هایی جدی نیز گرفته شود تا از تعهد و تخصص و سطح دغدغه های فرد اطمینان نسبی به عمل آید. نه اینکه فرد به صرف برخورداری از یک پشتوانه قومی و قبیله ای به مجلس راه یابد بدون اینکه حتی از وظایف یک نماینده مجلس و همچنین ساختار تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور اطلاع دقیقی داشته باشد چه رسد به مسائل ملی و بین المللی.