به مناسبت سرنگونی نظام 2500 ساله طاغوت

میراث طاغوت

مروری بر میراث فرهنگی،سیاسی و اقتصادی طاغوت با نگاهی به سبک زندگی کنونی در فرهنگ و هویت ایران معاصر

 

در زندگی روزمره ، کار کردن، رانندگی، خرید و مصرف، مکالمات روزمره ، علایق ، باورها، رفتارهای اجتماعی و بطور کلی سبک زندگی با آسیب های و مسایلی مواجعه می شویم که وجه مشترک همه گی فرهنگی بودن آنهاست. این آسیب ها نه یک شبه بوجود آمده اند و نه یک شبه هم از بین می روند.اما شناخت ماهیت و ویژگی های بستر شکل گیری این آسیب ها می تواند در ریشه کنی آنها موثر باشد.

فرهنگ جامعه ایران کنونی دارای سه جز تشکیل دهنده است که در گذر زمان ایجاد شده است: فرهنگ اسلامی، فرهنگ طاغوتی و فرهنگ غربی. [i]

کلید بازشناسی این ابعاد و سهم و غلظت هر عنصر از سه عنصر یاد شده در شناخت ویژگی های آن فرهنگ است. همچنین بدلیل نحوه شکل گیری رسوبی و تاریخی فرهنگ باید برای بازشناسی این ویژگی ها به تاریخ رجوع کرد و تاریخ را بازخوانی کرد.در این میان نقش عنصر فرهنگ طاغوتی کم تر بازشناسی شده.لذا در این جستار قصد داریم که بصورت فشرده بروی ویژگی های فرهنگ طاغوتی تمرکز کرده و بازشناسی این بعد فرهنگی از سه ضلع فرهنگی ایرانی بپردازیم.چرا که از الزامات جامعه سازی اسلامی در مسیر افق تمدن سازی اسلامی رها شدن از افات این فرهنگ منحط و رهایش و تطهیر و خالص سازی با تقویت فرهنگ اسلامی در فرهنگ ایرانی ایست.

انقلاب اسلامی دوره دوهزارپانصد ساله نظام سلطنتی را پایان داد. سلسله پهلوی اخرین دوره پادشاهی با طول مدت تقریبا نیم قرن بود.بی تردید این قدمت تاریخی و نیز معاصرت نزدیک آخرین سلسله پادشاهی با دوران کنونی باعث هم تاثیر مشهود و هم نامحسوس و رسوبی بر علایق و گرایشات و باورها و رفتارها و به طور خلاصه هویت و فرهنگی ایرانی داشته است.در این میان پهلوی دارای شاخصه های خاصی است که آن را از سلسله های قبلی متمایز می کند که مهترین شاخصه ان تاکید و تلاش برای از بین بردن ساختارهای سنتی در ایران و جایگزینی با مدل های غربی  و مدرن سازی ساختارهای اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی ایران حتی تا سرحد عوض کردن شکل و شمایل تاریخی و سنتی ایرانیان و ورود مسایل بی سابقه ای چون کلاه و پوشش واحد برای مردان ایرانی و کشف حجاب اجباری زنان مسلمان ایرانی صورت امرانه و تحکّمی بود.در ادامه به مهمترین میراث به جا مانده از دوران طاغوتی معاصر می پردازیم.

میراث فرهنگی: با شناخت خصلت ها و ویژگی های فرهنگ طاغوتی و منش شاه و دربار و خوانین(به عنوان خرده شاه های محلی و منطقه ای)که بر عرف رفتاری مردم میتوان به بعضی خصلت ها به ارث رسیده و خلقیات نهادینه شده در هویت ایرانی پی برد.مهمترین این ویژگی های فرهنگی و رفتاری  میل به "بی قانونی" و "قانون گریزی" است. قرن ها رفتار استبدادی منجر به رواج و رسوب تفکر  قانون گریزی شده است. جنبش مشروطیت را می توان اولین اقدام جدی و عملی برای پایان دادن به این نظام قانون ناپذیر و قانون گریز قلمداد کرد. عدالت خانه و قانون مهمترین مطالبه سران مشروطیت بود.

شاه و دربار در مرکز و خوانین هر منطقه به نمایندگی از شاه که در واقع در آن منطقه شاهی میکردند و استبداد و خودرایی و بی قانونی را نهادینه میکرندند. همچنین رواج علایق و گرایشات و رفتارهای طاغوتی نظیر اشرافیت گرایی ،تفاخر ، تکبر و استبداد رای،  علاقه به تکاثر و تجمل و نمایش ثروت ، علاقه به مصرف و تن آسایی، علاقه به ریاست ،نگاه طبقاتی ، حسادت و  رقابت .... تمامی مسایل فوق به وضوح در لایه های مختلف اجتماعی مردم و خانواده ها وجود دارد که البته این مسئله با میزان ثروت و نوکیسه گی نسبت مستقیم دارد. شاید این مطلب گفته شود که بر اساس آمارها اکثریت مردم مسلمان هستند. لذا بر طریق منش اسلامی و شریعت رفتار میکنند یا حداقل انتظار می رود که رفتار کنند. دراین پاسخ باید گفت که این آمارها ،آمار مسلمانان شناسنامه ای است و نه مسلمانان شناختی و باز یادآوری می کنیم که هویت ایرانیان تشکیل شده از سه جز فرهنگی: فرهنگ شاهی و طاغوتی . فرهنگ اسلامی. و فرهنگ غربی است. محیط و ساختارهای به ارث رسیده و هم قدمت تاریخی و طول حشرونشر با طاغوت و فرهنگ طاغوتی منتج از آن ایجاد بعدی به نام هویت  طاغوتی کرده است و همچنین نفوذ صد ساله و امرانه و تشدید شده و جهشی فرهنگ غربی در پهلوی و تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی فرهنگ غرب در بعد انقلاب  باعث بوجود آمدن مسلمانان شناسنامه و التقاطی شده است. فرهنگ اسلامی و مسلمانان شناختی هنوز در نزد خواص و اقلیتی از جامعه قرار دارد. لذا فرهنگ کنونی فرهنگی التقاطی است که جز غیر اسلامی آن یعنی طاغوتی و غربی بر جز اسلامی غلبه دارد.در توضیح این مطلب باید گفت که  حتی افراد مبانی و جهان بینی اسلامی مانند معاد نبوت و معاد و امامت و ... را قبول دارند. نماز و روزه را بجا می آوردند ولی از نظر تفکر فرهنگی و اجتماعی سکولار هستند چراکه در واقع با حذف این مناسک از زندگی ، علایق و گرایشات و رفتارها  آنها با شهروندان جامعه جهانی غیرمسلمان فرقی ندارد.

در واقع نوعی سکولاریسم پنهان و اباحه گرایی [ii]باعث رواج بسنده گرایی در "ظاهر مذهب" شده است و این خود بازتولید و ایجاد "مذهب ظاهر" می کند. [iii]و در سبک زندگی تابع عرف جامعه هستند و عرف جامعه برگرفته از غلبه دو جز طاغوتی و غربی است.

برای مثال مهمترین مراسم عرفی خانواده ها مراسم ازدواج و عروسی است.این مراسم ها تقریبا کاملا طاغوتی و غربی برگزار میشود و هیچ رنگی از قداست در ان دیده نمی شود. توجه کنیم که مسیحیان مراسم ازدواج خود را در کلیسا برگزار می کنند ولی ایرانی ها نه در مسجد که در تالار (که نسخه کپی و اصلاح شده دیسکو است) برگزار می کنند .نورپردازی و سن و زربرق تالارها کاملا مطالق خواست عرف جامعه برای شادی مبتذل ، رقص و اجرای موسیقی و جلوه و نمایش ایجاد شده است.مراسم بصورت تجملاتی و تفاخری و عرصه نمایش ثروت و قدرت و شادی مبتذل برگزار می شود که همه این ویژگی ها برسم مراسمات درباری و طاغوتی معاصر است و حتی در جزیئاتی مانند لباس فرنگی و برهنه ، موسیقی و رقص و پایکوبی...پیروی می کنند.

 خارج از این قاعده و عرف یعنی سعی بر غلبه دادن جز اسلامی بر طاغوتی و غربی تفسیر متهم به تحجّر و عقب ماندگی و خشک مقدسی و تظاهر و ریا می شود و در دادگاه عرف محکوم می شود.

2. رفتار تجملاتی و دکوراسیون تجملی خانه که رابطه مستقیمی با توان اقتصادی و منزلت اجتماعی دارد لذا فضای داخلی خانه عرصه نمایش ثروت و قدرت و فرستادن پالس های غیرمستقیم به مهمانان منزل است. اشرافی گری و زندگی تجملاتی برای طبقه مرفه عادی ولی واجب و برای سایر طبقات طلب و هدف است.هم اکنون تصاویر بسیاری از نمای بیرونی و داخلی خانه ها کاملا شبیه کاخ های سلطنتی است. به رواج مدل مبل و صندلی "سلطنتی" در بین خانواده ها دقت کنیم. همچنین دقت کنیم که کمد شیشه ای و ویترین ظروف تجملاتی جزو نمای داخلی و بسیار عادی و ولی وجود کتابخانه بسیار نادر و غیر عرفی است.

3.فرهنگ کار کردن و تولید در  عرف و فرهنگ غیر رسمی جامعه مورد مذمت و مورد تقبیح است. و دست یابی به ثروت از رابطه و دلالی و یک شبه نشان از عرضه و زرنگی  است و "کار کردن" مزدوری و سادگی است. فرهنگ اشرافی گری و مصرف گرایی و تن آسایی منتج از گذشته ارباب و رعیتی است. جامعه که اکثرن رعیت و اقلیت خان و دربار و شاهزادگان بودن و تحت اوامر گروه اقلیت بوده اند .جذابیت های زندگی این گروه اقلیت  باعث ایجاد علاقه به ریاست ، استبداد ، ثروت و قدرت و حتی داشتن نوکر ، چاکرو کارگر شده است و می توان آنرا جزو از حسرت ها و علایق پنهان برخی خانواده ها قلمداد کرد.

4.از نظر رفتاری و اخلاقی شاهان معاصری همچون ناصرالدین شاه دچار مرعوبیت شدیدی در مقابل فرهتگ مادی و ظاهری تمدن غرب بودند تا حد مقروض کردن خزانه کشور برای سفر به اروپا  و هم از لحاظ رفتاری و گرایشات بشدت نفسانی و افسارگسیخته بودند که هر دو این مسئله یعنی مرعوبیت و نفسانیت و بی قانونی بدلیل منزلت اجتماعی بالا مشروع و موجه قلمداد میشد. بطوری که شاه برای همه زنان ایرانی محرم بوده[iv] و براحتی میتوانیست با انها حشر و نشر کند و انتخاب کند. نگاه کنیم به تعداد زن های حرمسرا ، صیغه ها(112ناصرالدین شاه:  زن‌ عقدی و صیغه‌ای داشت که به همراه نوکر و کلفت‌ها بیش از 2000 نفر بودند-زنان فتحعلی شاه: تنها از 157 زن خود 262 فرزند داشته است و تقریبا هزار زن عقدی و صیغه)[v] ، سفرهای اروپا ،سفرهای شمال ، برنامه روزانه و تفریحات ایشان. همچنین رفتار جنسی خانواده پهلوی نظیر محمدرضا و خواهر او اشرف و تعدد روابط فرا قانونی و غیرشرعی.

5.وابستگی فرهنگی خانواده ها به فرهنگ طاغوتی بدلیل معاصرت هنوز پابرجا و گسترده است. در این میان نقش موسیقی و خواننده های طاغوتی و درباری کماکان پررنگ است. این مسئله در کنار شیوع  روحیه اباحه گر  باعث پابرجاماندن مصرف محصولات فرهنگی طاغوتی در کشور شده است. در دوره پهلوی با بها دادن و توجه ویژه نظام سلطنتی و رسانه های وابسته و برجسته سازی خوانندگان ، موسیقی در زندگی روزمره ایرانیان بویژه طبقات متوسط و مرفه شهری نفود کرده و به شیوه کشورهای مدرن و سرمایه داری نقش تخدیر نسل های جوان و هدایت و تخلیه انرژی انها را بر عهده داشت.

6.سینمای ایران نیز در دوران طاغوت در راستای سیاست های فرهنگی استعمار و پهلوی بصورت فاسد و مبتذل متولد شد تا کارکرد تخدیری اقشار مردم بویژه جوانان را انجام دهد. در ادبیات سینمایی کنونی کشور نیز عنوان ژانر فیلم فارسی  با بار معنایی منفی و نکوهش کنده استفاده می شود.ولی در سایه تساهل و اباحه گری هنوز برخی از خانواده ها طرفدار اینگونه ژانر هستد به همین دلیل این گونه فیلم ها در سینمای بعد انقلاب اسلامی نیز گاها بازتولید می شوند ولی در حوزه سینما ، سینمای ایران بدلیل ماهیت وارداتی محتوایی ترجمه ای و وابسته دارد  و الگو محتوایی و فرمی را از سینمای هالیوود امریکا اقتباس می کند لذا در این حوزه بیش از اینکه سینمای ایران از حوزه فیلم فارسی و طاغوتی پیروی کند بیشتر از حوزه سینمای امریکا و هالیوود پیروی می کند چراکه رویکرد توسعه و مدرن سازی کشور به سمت ایجاد معضلات اجتماعی و فرهنگی منتج از شیوع فرهنک غربی است.به همین دلیل جریان انقلابی فرهنگی انقلاب علی رغم تلاش برای تصحیح این انحراف مجبور به خارج شدن از این ساختار رسمی و ایجاد جشنواره مستقلی به نام عمار کرد.چراکه سینمای رسمی کشور متولد شده در دوران طاغوت  همانند بسیاری از ساختارهای متولد شده در آن زمان عمیقا به مشهورات دنیوی  مدرن وابسته هستند.

 

میراث اقتصادی و سیاسی: بطور کلی نظام طاغوت از نظر اقتصادی و اجتماعی بسیار تجملاتی، مصرفی ،سطحی ،ثروت اندوز، مستبد و خود رای و از نظر سیاسی بسیار وابسته و متزلزل و از نظر اقتصادی استعمار زده بودند و براحتی در دم استعمار افتادند و بنیان های اقتصادی کشور را ویران کردند چراکه بواسطه اصلاحات ارضی دیکته شده امریکا کشاورزی را نابود، بافت روستایی را تقلیل و اقتصاد کشور را تک محصولی و نفت محور و ساختار اجتماعی را شهر محور قرار داد که تا امروز ما با تمامی این مشکلات نظیر اقتصادی مبتنی برنفت ،کلان شهر های با حاشیه نشینی میلیونی ،کشاورزی تحلیل رفته و واردات غذا مواجهیم.

پهلوی دو فرایدن مهم اقتصادی و فرهنگی را در کشور اجرا کرد 1.روستازدایی از کشور با اصلاحات ارضی و انقلاب سفید که باعث رشد شهرها و در نتجه تمرکزگرایی شدید با افزایش امکانات در شهرها و مرعوبیت فرهنگی از طریق بافت ایجاد بافت شهری مدرن.و 2. دین زدایی و  سکولار کردن کشور با سیاست های فرهنگی ، توسعه ای و آموزشی.

نظام سلطنتی بافت جامعه را به در دو  طیف عوام و خواص از بعد فرهنگی توامان غربزده و دین زدایی می کرد چراکه غرب مادی را پیشرفته و مترقی  و فرهنگ دینی را مانع و علت عقب ماندگی قلمداد می کرد و دچار  قرایتی سطحی از پیشرفت و بسیار مادی بود.  

برای طیف عوام ،  پهلوی با رشد طبقه متوسط سکولار با ایجاد دولت مدرن و ایجاد دانشگاه ها و بمباران فرهنگی غربی در کلان شهر با محوریت تهران سعی بر تغییر هویت فرهنگی ایرانیان و رساندن ایران به دروازه های تمدن غربی داشت.و هم اکنون این طبقه از امید های براندازی نرم جمهوری اسلامی هستند.

و همچنین برای خواص طبقه روشنفکر که از ابتدا تولد که با اعزام شاهزادگان برای تحصیل به اروپا و تاسیس دارالفنون ، خادم استعمار و شیفته غرب متولد شده اند از حمایت نظام سلطنتی برخوردار بودند.هم اکنون نیز جریان های سیاسی غربگرا ، میراث خوار جریان روشنفکری برآمده از اراده نظام سلطنتی در هضم هویت ایرانی اسلامی در تمدن غرب هستند.

به همین دلیل بخش اعظم جریان لیبرال و غربگرا اعم از سیاستمدار،نویسنده ،مترجم، فیلمساز، شاعر و نقاش و... با همان گرایشات اساتید و چهره های تاریخی روشنفکری غربگرا هستند و حتی بعد از انقلاب مترکز تر و فعال تر شده اند برای مثال کتب فلاسفه ای چون اریش فوروم و هانا آرنت پیش از انقلاب ترجمه نشده بود اما بعد از انقلاب در دهه شصت مترجمین سکولار روشنفکر مشغول ترجمه انبوه آثار آنها شدند آثاری در  مذمت انقلاب و انقلابی گری.[vi] پس از ترجمه این اثار بود که عباراتی همچون تمامیت خواه، بنیادگرا ،تندرو، افراطی، رادیکال برای توصیف و سرکوب انقلابیون وارد ادبیات سیاسی ایران بعد انقلاب شد.حتی هم اکنون نیز برخی چهرهای سلطنت طلب خارج کشور همچون اعضای  «بنیاد اشرف پهلوی» آخرین نوشته ها و مقالات و کتابهای خود را از طریق مطبوعات و ناشرین جریان روشنفکری و لیبرال در کشور منتشر می کنند. همچنین بخش اعظم کانال های ماهواره ای فعال و موثر همچون بی بی سی فارسی و من و تو و صدای آمریکا از طریق بازماندگان نظام پهلوی و بهاییان سلطنت طلب مدیریت می شوند.که نفوذ و مصرف روزافزون این کانال ها(44 درصد تهرانی‌ها و 38 کل کشور[vii]) تبعات فرهنگی شدیدی را بر فرهنگ و نظام کشور خواهد داشت.یکی از علل شیوع مصرف فرهنگی از طریق ماهواره ها روحیه اباحه گری در فرهنگ ایرانی است.

از نظر ساختارهای آموزشی و تربیتی در ابتدای دوره پهلوی مدارس سنتی برچیده شد و ساختارهای مدرن کنونی در کشور بصورت کپی ، ناقص و وابسته ایجاد شد. دانشکده های دانشگاه تهران توسط افراد اکثرن فراماسونر[viii] و از نظر فرهنگی مرعوب غرب و از نظر دانشی  بصورت ترجمه ای با قرایت پوزیویتیستی از مشهورات مدرنیته راه اندازی شد. و بزرگترین آسیب معرفتی ایران معاصر با ایحاد این دانشکده ها بویژه دانشکده های علوم انسانی بعنوان مکان های رسمی آموزش و ترویج  علوم انسانی غربی وارد شد. و تاکنون آسیب های این استعمار علمی و مرعوبیت فرهنگی و دانشی بر کشور سایه انداخته است. بعد تکنوکراتیک این علوم اتاق فکر و مدیریت صحنه اجرایی کشور را بعد از انقلاب بر عهده گرفت (زیر نظریه "قبض و بسط تئوریک شریعت" و مفهموم "مدیریت علمی" عبدالکریم سروش)و انقلاب را با شعار توسعه در مسیر استعمار و هضم انقلاب در فرایند جهانی سازی قرار داد.همچنین انباشت تحصیل کردگان طی ده ها سال و رشد کمی دانشگاه ها در بعد انقلاب بدون تغیبر ماهوی کتاب ها مورد تدریس و حفظ ماهیت ترجمه ای و منقطع از هویت ایرانی اسلامی و آموزش و ترویج و بسط مشهورات مدرنیته در طبقه متوسط کشور که خروجی اصیلی دانشگاه ها هستند جامعه کنونی را دچار تغییر ارزش ها و چرخش بسوی ارزشهای مدرن و استقبال از فرهنگ واحد جهانی به مدیریت امریکا کرده است.

چرا این میراث پا برجاست؟

در تبیین  علل امتداد و ادامه این گرایشات و رفتار ها ی طاغوتی علی رغم برچیده شدن نظام سلطنتی مانند قانون گریزی، تجمل ،تکاثر، تفاخر استبداد ،خودرایی و منیّت و... جدا از گستردگی و پابرجا ماندن ساختارهای آموزشی و اداری  و اقتصادی و اقداماتی که شرح آن بطور مختصر گفته شد از نظر انسان شناسی و مبنایی میتوان گفت تمامی صفات فوق در تطابق با امیال  نفس اماره است .در واقع این رفتارهای منشعب از نفس اماره به دلیل منزلت اجتماعی بالای طاغوت  مشروعیت و قبح زدایی شده اند و همچنین خود ساختار سلطنتی  حاصل بازتولید این امیال نفس اماره و به ساختار رسیدن و تمرکز مجموعه این گرایشات و رفتارها برتری جویانه  در غالب نظام سلطنتی و ارتباطات اجتماعی حول محور طاغوت در طول صدها سال است.تماس طولانی این منش و رفتار و در معرض بودن طولانی مردم با طاغوتی ها و احساس حقارت در مقابل طاغوت باعث رسوب این رفتار نفسانی در فرهنگ مردم شده است.

راه حل:

بی تردید مجموعه مطالبات حکیمانه رهبر معظم انقلاب مانند جنبش نرم افراری و تولید علم و مطالبه صریح رهبری درباره کرسی های ازاد اندیشی و تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به جای نسخه های ترجمه ای و وارداتی و تکننوکراتیک توسعه و درخواست برای تغییر و تحول در عمیق ترین لایه فرهنگی جامعه یعنی حوزه علوم انسانی و بومی سازی و تولید علم دینی باعث غلبه بعد اسلامی فرهنگ ایرانی بر ابعاد طاغوتی و غربی می شود.

 همچنین  خوداگاهی فردی و جمعی و اجماع عمومی احاد مردم بر این بازشناسی هویت فرهنگی و اراده بر مقابله و زدودن رسوبات فرهنگ طاغوتی و فرهنگ غربی از هویت اصیل اسلامی ایرانی خود لازم و ضروری است.

کمک گرفتن از شبکه های اجتماعی مانند مساجد، مدارس ،دانشگاه ها،کانون های بسیج ، فعالین فرهنگی همچون روحانیون،معلمین ، اساتید دانشگاهی،نویسندگان ،روزنامه نگاران ، نقاش و هنرمندان و فیلم سازان متعهد و ابزار هایی همچون مطبوعات و کتابها و رسانه های مجازی ،رسانه ملی و بویژه شبکه های محلی و خوداگاهی خانواده ها نسبت به این رسوبات فرهنگی طاغوتی و غبارهای غربی در کنار ترویج نظری و عملی فرهنگ اسلامی جهت غلبه بر این دو ساحت فرهنگی مخرب بسیار راهگشاست. در این میان نقش مطالعه و کتاب بعنوان کلید اصلی خوداگاهی و پرورش در فرهنگ اسلامی بسیار حیاتی است.

 



[i] : خردنامه همشهری- شماره صد و سی و چهارم –گفتگو با استاد قاسم تبریزی

 

[ii] : اباحه گری آفت دین داری- علی نصیری-کتاب نقد-شماره چهل : آسیب شناسی دینداری عامه-

 

[iii] : مذهب ظاهر و ظاهر مذهب – یوسفعلی میرشکاک – هفته نامه / پنجره / 1388 / شماره 24

 http://www.bashgah.net/fa/content/show/37566

 

[iv] :کتاب  از فروغ‌السلطنه تا انیس‌الدوله (همسران ناصرالدین شاه)-خسرو معتضد

 

[v]: حرمسرای هزارنفری فتحعلی شاه- ناصرالدین شاه و 84 همسرش!

http://www.tebyan.net

 

 

[vi] : گفتگو با شهریار زرشناس: وزارت ارشاد، برای دشمن "اتوبان نفوذ" درست کرده است

http://www.nasimonline.ir/Content/Detail/1036148/162

 

[vii] : افزایش استفاده از ماهواره در عین عدم اعتماد به آن- مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) وابسته به جهاددانشگاهی- http://isna.ir/fa/news/94100100347

 

 

[viii] : برای مثال:

1. دکتر محمدعلی هدایتی رئیس دانشکده ی حقوق و عضو لژ فراماسونری مهر و لژ فراماسونری همایون.
2. دکتر محسن سیاح رئیس دانشکده ی داندانپزشکی و عضو لژ فراماسونری نور
3. دکتر منوچهر افضل رئیس دانشکده ی علوم تربیتی و عضو لژ فراماسونری کسری
4. دکتر ذبیح الله صفا رئیس دانشکده ی ادبیات و عضو لژ فراماسونری صفا و آفتاب
5. دکتر فریدون فرشاد رئیس دانشکده ی علوم و عضو روتاری شمال
6. دکتر فریدون نامدار رئیس دانشکده ی دارو سازی و عضو کلوپ روتاری مرکز
7. دکتر یحیی مهدوی رئیس دانشکده ی ادبیات و عضو انجمن طرفداران حکومت جهانی.
8. دکتر عزیز رفیعی رئیس دانشکده ی دامپزشکی و عضو لژ فراماسونری فارابی و کمال اندیشه
9. دکتر غلامرضا کیان رئیس دانشگاه و عضو لژ فراماسونری تهران و لژ همایون
10. مهندس هاشم فیاضی دبیر شورا و عضو کلوپ روتاری مرکز
11. مهندس هوشنگ سیحون رئیس دانشکده ی هنرهای زیبا و عضو کلوپ روتاری شمال و باشگاه لاینز فردوسی
12. دکتر جهان شاه صالح رئیس دانشگاه تهران، استاد دانشکده ی پزشکی و عضو کلوپ روتاری

 

مدیریت فراماسونری در دانشگاه تهران-

http://rasekhoon.net/article/show/120634/