شگفتا، به خدا که هماهنگی این مردم، در باطل خویش و پراکندگی شما در حق.
.
#انقلاب اسلامی پس از قرن ها اولین #حکومت_علویاست.آرمان های حکومت #امام_علی (ع) زنده تر از همیشه شد.ولی با عبور از اتمسفر غلیظ #شعار چقدر برای نظام سازی و تولید دانش مدیریت #اقتصادو#فرهنگ و#سیاست جامعه اسلامی و شیعی بر گفتمان علوی و منطق و#تفکر ایشان سرمایه گذاری و تلاش شده است؟ چقدر اقتصاد و فرهنگ امروزمنتج از بسط تفکرات ایشان اعم از جهان بینی انسان شناسی مردم شناسی تفکر اقتصادی و سیاسی است.
در زمانه اکنون که سایه #نئولبیرالیسم بر همه دنیا انداخته شده و کشور ما نیز اعم از نهاد #دولت و#دانشگاه برای رهایی از مشکلات خود دست به دامن نسخه های آماده آن شده باید پرسید که ارزش های علوی کی تبدیل به نسخه میشود؟

به جهد و تلاش برای رشد درخت نئوابیرالیسم نگاهی بیاندازیم:

#فون_هایک کتاب #راه_بردگی که در سال ۱۹۴۴ منتشر کرد.کتاب بسیار خوانده شد. کتاب #هایک مورد‌توجه برخی افراد بسیار ثروتمند قرار گرفت که گمان می‌کردند آن#فلسفه، فرصتی برای رهایی از قید مالیات و مقررات به آن‌ها می‌دهد. در سال ۱۹۴۷ که هایک اولین سازمان مروج دکترین نئولیبرالیسم یا انجمن #مونت‌پلرین را بنیان گذاشت، میلیونرها و بنیادهایشان از آن حمایت مالی کردند.

با کمک آن‌ها او دست‌به‌کار خلق چیزی شد که «نوعی محفل بین‌المللی نئولیبرال» بود: حلقه‌ای فراملی از دانشگاهیان، بازرگانان، روزنامه‌نگاران و فعالان. حامیان ثروتمند این جریان، سلسله‌ای از اندیشکده‌ها را پایه‌ریزی کردند تا به اصلاح و ترویج آن ایدئولوژی بپردازند.مانند: مؤسسۀ امریکن انترپرایز، بنیاد هریتج، مؤسسۀ کاتو، مؤسسۀ امور اقتصادی، مرکز مطالعات سیاست و مؤسسۀ آدام اسمیت. همچنین حمایت مالی‌شان نثار کرسی‌ها و دانشکده‌های دانشگاهی، خصوصاً در دانشگاه‌های شیکاگو و ویرجینیا شد.
چنده دهه بعد با بحران اقتصادی دهه هفتاد میلادی نسخه نئولیرالیسم بعنوان نسخه جایگزین نسخه کینزی ها حاضر و آماده بود و اجرای آن امریکا و انگلیس آغاز شد.

حال در جمهوری اسلامی از #قران و #نهج_البلاغهگرفته تا حتی همین کتاب #اقتصادنا شهید #صدر بعنوان مبنا و ریشه درخت برای حصول به نسخه های اجرایی در جمهوری اسلامی چقدر حمایت مالی از مردم و خواص و دولت برای بسط و رشد آنها صورت گرفته؟ چند#اندیشکده برای بازتولید اندیشه #علوی بعنوان نرم افزار مدیریت #جامعه تاسیس شد؟ و آنهایی که هستند چرا پراکنده کار و بی ارتباط با هم؟ چرا پراکنده کاری ها به هم افزایی و اکمال شبکه ای فرایند تولید دانش مدیریت جامعه با منطق علوی تبدیل نشد؟فوق تخصص های فلسفه غرب چون کانت شناسی و هگل شناسی هنوز افتخار و فضل است و دولت و دانشگاه جمهوری اسلامی بی نیاز از کرسی علی شناسی و عدالت شناسی.چوب این اهمال و کم توجهی و ظلم را می خوریم و خواهیم خورد.«به شناختن باطل بیش از شناخت حق آگاهی دارید و چنانکه حق را پایمال می کنید، گامی در نابودی باطل نمی گذارید.» مولا هنوز در میان ما هست ولی خانه نشینش میکنیم.هنوز صدای مولا در میانه تاریخ به گوش می رسد: «برای چه در انتظارید و چرا برای یاری دین خدا گامی برنمی دارید. دینی کو که فراهمتان آورد؟ غیرتی کو تا شما را به غضب درآورد فریاد می زنم و یاری می جویم، نه سخنم می شنوید، نه فرمانم را می برید.»