بررسی الزامات یک نقد منصفانه

 

رمضان چند سال قبل  فرزاد جمشیدی مجری برنامه «یاد خدا» شبکه یک صداوسیما در سحرها بود. مجری بسیار توانمندی که با اجرای عمیق و دقیقش شهرت زیادی پیدا کرده بود. تا اینکه زمزمه ­های ناجوری در مورد ایشان شنیده شد. شاکی خصوصی­ ای پیدا شده بود و در مورد ایشان ادعاهایی را مطرح کرد. برخی سایت‌ها هم با آن شاکی خصوصی مصاحبه کردند و خلاصه آبرویی از این بنده خدا ریختند دیدنی! تا جایی که ایشان در بیمارستان بستری شد و نهایتاً طی نامه ای برای همیشه از تلویزیون و دوربین خداحافظی کرد.

در این یادداشت نمی­ خواهیم به موضوع فرزاد جمشیدی و حاشیه ­هایش بپردازیم. یاد آن خاطره بابت مثالی بود از یک بی­تقوایی رسانه ­ای و تأثیر مخربی که یک نقد نابجا می­تواند داشته باشد. موضوع این یادداشت بررسی جایگاه نقد و اصول کلی است که یک فعال رسانه­ ای باید در نقد کردن مدنظر داشته باشد.

  

ما به انگیزه­ های یک انسان سکولار در وارد شدن به کار رسانه­ ای کاری نداریم اما مبنای یک انسان مؤمن در ورود به کار رسانه ­ای و ازجمله نقد کردن اصل امربه‌معروف و نهی از منکر است. در قرآن کریم و روایات متعددی بر اهمیت این اصل و نقش آن در قوام جامعه اسلامی تأکید شده ازجمله در این احادیث شریف :

« عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین علیه‌السلام: وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللّه ِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، إِلاَّ کَنـَفْثَةٍ فِی بَحْـرٍ لُـجِّیٍّ »  [1]

على علیه‌السلام فرمودند:  تمام کارهاى نیک و حتى جهاد در راه خدا در برابر امربه‌معروف و نهى از منکر چون آب دهان است در برابر دریاى پهناور.

 

« عَنْ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله: مَنْ اَمَرَ بَالْمَعْرُوفِ وَ نَهى عَنْ المُنْکَرِ فَهُو خَلیفَةُ اللّه ِ فى أَرْضِهِ و خَلیفَةُ رَسُولِ اللّه.» [2]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسى که امربه‌معروف و نهى از منکر کند جانشین خدا و پیامبر در روى زمین است.

 

و آیات و روایات متعدد دیگری که به ارزش امربه‌معروف و نهی از منکر و پاداش­های بزرگی که خداوند برای آمران به معروف و ناهیان از منکر در نظر گرفته، اشاره شده است.

اما از آن طرف در مورد ریختن آبروی افراد و ایجاد فتنه و فساد نیز آیات و روایات متعددی وجود دارد ازجمله این حدیث شریف :

« قال الصادق(ع): الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْکَعْبَه» [3]

امام صادق(ع)  :احترام مؤمن از کعبه بیشتر و بالاتر است.

 

بر این اساس کار رسانه ­ای و ازجمله نقد کردن به درستی به تیغ جراحی تشبیه شده. کار بسیار حساسی که اگر به درستی و سرجایش استفاده شود بالاترین پاداش‌ها را نزد خداوند دارد و اگر نابجا استفاده شود بزرگ‌ترین جرم‌هاست و سخت­ ترین عذاب‌ها را در پی دارد. لذا همه افراد جامعه مسلمین خصوصاً کسانی که دستی به قلم و تریبون دارند باید بسیار دقیق باشند و تقوای الهی را مداوماً مدنظر داشته باشند. تقوای الهی در این زمینه شاخص‌های متعددی دارد که به قدر وسعمان برخی از آن‌ها را برمی‌شماریم :

 

1. نیت :

اینکه ما در امربه‌معروف ونهی از منکری که انجام می­دهیم چه قصد و نیتی داریم. برای مطرح کردن خودمان و کسب شهرت است؟ برای کوبیدن دیگران و دل خنک کردن است؟ یا برای رضای خدا، دفاع از حریم ولایت و اصلاح امور جامعه مسلمین؟

 

2. امربه‌معروف + نهی از منکر :

متأسفانه برخی از نیروهای رسانه ­ای از امربه‌معروف و نهی از منکر فقط نهی از منکر و نقد کردن را می­ بینند. استمرار این حالت به‌مرور فضای جامعه و اخلاق فردی آن اهالی رسانه را به سمت بدبینی، سیاه­ نمایی و کینه‌توزی سوق می­دهد. مقام معظم رهبری در این زمینه این‌گونه تذکر می­دهند :

« در مسئله امربه‌معروف و نهی از منکر، فقط نهی از منکر نیست؛ امربه‌معروف و کارهای نیک هم هست ... نهی از منکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست.»[4]

لذا یک نیروی رسانه ­ای مؤمن در کنار حمله به انحرافات و معایب باید به دنبال کشف خوبی ­های جامعه و برجسته‌سازی آن‌ها نیز باشد.

 

3. دوری از ظن :

اینکه مسئله مورد نقد ما حاصل ظن و تصور ماست یا واقعیت هم دارد. این یک اصل اثبات شده است که انسان­ها در بسیاری از موارد مطلوب‌هایشان را واقعیت تصور می ­کنند. البته این قضیه دعوت به ساده­ لوحی نیست. ما می­توانیم و باید نسبت به کسانی که سابقه خطاکاری­ های متعددی دارند بدگمان باشیم و تمام تمهیدات لازم از جمله هشدار دادن را نیز باید در راستای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته به­ کار گیریم اما این سابقه نباید باعث شود کار نکرده کسی را نقد کنیم. نقد کردن مشروط به انجام آن کار خلاف است نه حدس و گمان ما.

 

4. مسئله فردی یا عمومی :

تشخیص اینکه آن گناه و خلافی که صورت گرفته مربوط به حوزه شخصی فرد می ­شود یا مربوط به حوزه عمومی جامعه است؟ اگر کسی در حوزه شخصی ­اش و به صورت مخفیانه مرتکب گناهی شود بطوریکه اثر آن صرفاً متوجه خودش شود حق نداریم آن را علنی کرده و آبروی فرد را بریزیم. همچنان که اشاره شد آبروی مؤمن احترامش از کعبه هم بالاتر است. لذا نقد باید در حیطه مسائلی باشد که تأثیر عمومی بر جامعه دارد.

 

5. خطا یا خط :

انسان‌ها -به‌جز معصومین(ع)- می­ توانند در زندگی شخصی یا اجتماعی خود مرتکب اشتباه و خطا شوند. اما فرق است بین کسی که به هر شکل مرتکب خطایی شده و کسی که دائماً مرتکب آن خطا می­ شود. تصور کنیم هر خطا مثل یک نقطه است. وقتی نقاط پشت سر هم شوند تشکیل خط می­ دهند. در نقد کردن باید تشخیص دهیم که این گناه و خلافی که صورت گرفته خطای فرد است یا خط او. نقد باید عمدتاً متوجه خط‌ها باشد نه خطاها.

 

6. اولویت‌بندی مسائل :

همیشه در جامعه مسائل بسیار زیادی برای نقد کردن وجود دارد. اما همه این مسائل به یک اندازه مهم‌اند؟ بسیاری از مسائل با یکدیگر نسبت ریشه و میوه دارند. نقد کردن مسائلی که همچون میوه عیانند هنر نیست، هنر یافتن و نقد کردن ریشه­ های مسائل است.

 

7. تنظیم شدت نقد :

تشخیص اینکه ما در مقابل این مسئله قابل نقد چگونه عمل کنیم. در خلوتی به خود فرد تذکر دهیم؟ به اطرافیان یا مافوقش تذکر دهیم یا به صورت علنی آن را اعلام کنیم؟ برخی اشکالات مثل دوده­ ای است که روی لباس می ­نشیند، فقط باید آن را فوت کنیم. حتی اگر به آن دست بزنیم اثرش روی لباس می ­ماند. برای مقابله با برخی اشکالات هم باید کلنگ دست گرفت. البته این به معنای بی ­ادبی نیست. نقد کردن چه نرم، چه سخت همیشه باید با ادب همراه باشد.

 

8. تنظیم محدوده نقد :

متأسفانه یکی از خطاهای رایج عوام در نقد کردن مسئولین، بسط دادن اشکال یک مسئول به کل آن اداره، سازمان، دولت و حتی نظام است. هر اشکالی مربوط به یک حوزه و محدوده­ ای است. نقد ما باید منطبق با همان محدوده باشد و نه بیشتر. اگر خطایی از فردی سرزده که قابل نقد عمومی است اما شخصیت و خط آن فرد منحرف نیست نقد ما نباید شخصیت فرد را بکوبد بلکه فقط همان کار خطا را باید هدف بگیرد. یا اگر فرد خطاکاری را مورد نقد قرار می­ دهیم نباید نقد ما به خانواده او ، قوم و قبیله و ملیت او در صورت مبرا بودن از آن خطا بسط یابد.

 

حال به ماجرای آقای فرزاد جمشیدی دوباره بنگریم. به شخصیت ایشان و واقعیت آن ماجرا کاری نداریم. به نظر شما نقدهایی که علیه ایشان در رسانه ­ها منتشر شد کدامیک از این اصول را رعایت نکرده بود؟

 



[1] . نهج‌البلاغه، کلمات قصار، 374

[2] تفسیر مجمع‌البیان، ج 1، ص 484؛ ذیل آیه 104 آل‌عمران

[3] طبرسی، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص83

[4] بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران 25/9/1379