در دی ماه 1395 حادثه تلخ شهادت جمعی از آتش نشانان فداکار طی ریزش برج قدیمی پلاسکو در تهران کشور را دچار اندوه و تاثر شدیدی کرد. این حادثه در مرکز شهر تهران اتفاق افتاد و هزاران نفر شاهد این آتش سوزی و فروریزیش بودند.همچنین رسانه ها بطور مستقیم ار حادثه هبر و گزارش و تصویر ارسال می کرند. و پس از این حادثه با شروع آواربرداری و جستجوی پیکرهای اتش نشانها حداقل برای یک هفته ، تیتر خبری اصلی رسانه های داخلی و در واقع خبر اصلی کشور بود.
در کنار رسانه های رسمی ، موج گسترده ای که بواسطه شبکه های مجازی با محوریت اینستاگرام و تلگرام کشور را درنوردید قابل توجه بود. این موج طیف متنوعی از ابراز همدردی و تاسف ،نقد و نظر و تحلیل و حتی ابراز خشم و شکایت بود. همچنین افراد مختلفی اعم از استاد دانشگاه تا فعالین سیاسی و جریان های سیاسی و دولتی و غیر دولتی به اظهار نظر و واکنش واداشت. اقدامات خودجوش و مردمی متنوعی نیز رخ داد. از تجمع در ایساتگاه های اتش نشانی و اهدای گل و اظهار تسلیت تا درمان رایگان مصدومین توسط انجمن پوست ایران گرفته تا اقدامات دولتی مانند پرداخت خسارت و تامین شغل کسبه ساختمان پلاسکو و اعطای وام و بخشودگی های مالی و....
حجم گسترده از نقدها و بررسی های نیز برای علل این حادثه دلخراش نیز منتشر شد. نقد های فنی، نقدهای جامعه شناسی و روان شناسی و مطالبه جهت برخورد با عوامل و تصحیح علل مولد این حادثه مانند نظارت بیشتر، ایمن سازی ،توجه بیشتر به بافت های فرسوده و ...حتی در این میان سواستفاده هایی نیز توجه شبکه های معاند مانند بی بی سی اتفاق افتاد.
بهر روی یک نکته مهم کاملا روشن بود و آن توجه و برد و نفوذ گسترده حادثه ناگوار پلاسکو در جامعه و دولت و رسانه بود. و به جرات می توان گفت این حجم از واکنش در این میان انها کم سابقه بود. و نیز هم دردی گسترده مردم که توسط شبکه های اجتماعی ابراز شد و هم اقدامات خودجوشی مانند تجمع و دل جویی از آتش نشان ها در ایستگاه های آتش نشانی در شهرهای مختلف ایران که چند نمونه ان نیز در زاهدان و زابل انجام شد .
اما در این میان چند نکته قابل تامل است.که که برخی از انها اجمالا می پردازیم.
۱.اگر این حادثه در جایی غیر مرکز تهران رخ میداد باز هم در این وسعت و شددت جامعه و دولت و رسانه را درگیر میکرد و به واکنش وادار میکرد؟